قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

آیا دخالت مسلحانه حزب توده با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سبب جنگ چریکی می شد؟ بخش اول

آیا دخالت مسلحانه حزب توده با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سبب جنگ چریکی می شد؟


نوشته ی: نوروز دَرداری (فولادی)

بسیار خوانده و شنیده‌ایم که چرا حزب توده به رغم برخورداری از سازمانی مخفی در ارتش شاهنشاهی، برای مقابله با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق دست به اقدام مؤثری نزد و در مقابل کودتا ساکت و منفعل ماند؟

رهبران حزب توده در توجیه سکوت خود، معمولاً مخالفت دکتر مصدق با دخالت آنها برای مقابله با کودتا را مطرح می‌کنند؛ موضوعی که برخی مدافعان دکتر مصدق و بعضی کادرهای بریده از حزب توده، آن را نمی‌پذیرند و نهایتاً رهبران حزب را به ارتکاب «خیانت» متهم می‌کنند.

از نگاه من اما اصل این ایراد و پرسش، جای ایراد و پرسش دارد! من نمی‌دانم استعلام حزب توده از دکتر مصدق برای مقابله با کودتا و پاسخ منفی دکتر مصدق به آنها تا چه اندازه قرین واقعیت است؛ اما اگر چنین اتفاقی به واقع روی داده باشد؛ مصدق با پاسخ منفی خود، تعهد و مسوولیتی تاریخی از خود نشان داده است!

اگر فرض کنیم که دکتر مصدق به درخواست فرضی حزب توده پاسخ مثبت می‌داد و آنگاه سازمان نظامی حزب توده از مخفیگاه خود خارج می‌شد و کودتاگران را در نبردی خیابانی شکست می‌داد؛ پس از آن، چه اتفاقی می‌افتاد؟

پاسخ تقریباً روشن است. حزب توده نیروی مسلط صحنه‌ی سیاسی ایران می‌شد و دکتر مصدق عملاً به صورت نخست وزیری تحت کنترل آنها در می‌آمد! قطعاً دکتر مصدق به چنین نقشی تن نمی‌داد و اختلاف عمیق بین آنان، حزب را به سمت تعیین نخست وزیری همسو با سیاست‌های خود هدایت می‌کرد!

به نظرم کار حتی به این مسایل هم نمی‌کشید. دو سال پیش از آن تاریخ، جنگ سرد بین غرب و شرق آغاز شده بود و متحدان غربی به رهبری آمریکا و بریتانیا محال بود اجاز‌ی تسلط حزب توده به عنوان متحد شوروی را بر ایران بدهند. بنابراین به محض ورود حزب توده به صحنه، آنها حتی به بهای اشغال نظامی ایران، آن را تار و مار می‌کردند.

در این میان استالین هم مرده بود و آثار جنگ قدرت بر سر جانشینی او، هنوز بین رهبران حزب کمونیست شوروی، جریان داشت. بنابراین، خروشچف نیز آمادگی و علاقه‌ای برای دخالت در مساله‌ی خطیری چون ایران را نداشت؛ اما اگرهم می‌داشت؛ بحرانی بسیار خطرناک‌تر از بحران موشکی کوبا بین دو طرف بروز می‌کرد که قربانی اصلی آن ایران بود.

با این حساب، همه‌ی بحث‌های مربوط به مذمت بی تحرکی حزب توده در برابر کودتای ۲۸ مرداد، باطل است! به گمان من، اگر حزب توده یک کار درست در تاریخ خود کرده باشد؛ همان عدم ورودش به صحنه‌ی وقایع مربوط به کودتای ۲۸ مرداد است![1]

طرح  آمریکا برای استقرار پایگاه های چریکی در ایران به کمک عشایر قشقایی ها

 دو تن از برادران قشقایی محمد حسین خان و خسرو خان در تاریخ ، ۲۵ ژوئن ۱۹۵۱.( تاریخ - ۴ تیرماه ۱۳۳۰ ) برای دیداری وارد واشتگتن آمریکا رفته بودند. ضمنا در همین ایام سفر برادران قشقایی به آمریکا طرح (سی آی ا)  برای بررسی و آماده سازی و فراهم کردن یک برنامه برای جنگ های چریکی در میان عشایر ایران به خصوص توسط قشقاییان در آمریکا تحت بررسی و مطالعه و گفتگو قرار گرفت که پاره ای از اسناد منتشر شده در این رابطه نشان داده می شوند:

اسناد منتشره سازمان «سی آی ا» « به عنوان بخشی از برنامه صیانت از ایران برای دوری از کمونیزم و شوروی برنامه داشتند که یک گروه چریکی را سازمان دهی و آماده کنند که  تا در صورتی که حزب توده  از هرج و مرج موجود در ایران بهره برداری  کرده و قدرت را به دست گرفتند با آنان به مبارزه برخیزد و در اسناد منتشر شده نکاتی در این مورد به شرح زیر دیده می شود:

«فوق العاده محرمانه – اطلاعات امنیتی - وزارت امورخارجه واشنگنون – دی –سی

تاریخ ۲۰ مارچ ۱۹۵۳(۲۹ اسفند ۱۳۳۱)

موضوع: اولین گزارش پیشرفت : در رابطه با پاراگراف ۵- الف از ان اس سی-(سیاست آمریکا در مورد شرایط موجود ایران)

....بند ای (E)در صفحه شش: عملّیات سیاسی ویژه:

1-      در حال حاضر سیا یک انباری از مهمات، اسلحه سبک و مواد منفرجه  در قرارگاه نیروی هوایی خود در تریپولی(لیبی) دارد.این مهمات برای یک گروه پارتیزانی هزار نفره برای یک مدت شش ماهه کفایت می کند.در صورت نیاز مواد لازم برای تجهیز چهار هزار نفر( در مکانی های نیوجرسی، اسماعیلیه در کانال سوئز و تریپولی) در دست می باشد و وجود دارد. سازمان سیا، در نظر دارد که اقدامات لازم را برای تهیه، وسایل تغذیه و پوشاک و سایر امکانات را هم فراهم کند.بررسی و برآوردهای ضروری برای این برنامه در دست تهیه است.

2-      در عرض سه تا چهار هفته می توان این تدارکات را با وسایل هوایی و دریایی به برخی از عشایر قوی در جنوب ایران (به ویژه ایل قشقایی) که در صورت کودتای ( حزب توده) آماده همکاری  و مقاومت در برابر آنان هستند، قرار داد. به دلایل امنیتی و سیاسی این برنامه، هیچ گونه  اقدامی برای تماس و مطلع کردن  مقامات رسمی ایران صورت نگرفته است.

سازمان سی آی ا- قراردادی با رهبران ایل قشقایی در جنوب ایران  دارد. که یک مخفیگاه امنی برای اداره امور چریکی ایجاد نماید. و از این طریق بتواند  با استقرار مامورین اطلاعاتی در آن ارتباط و هدایت و تهیه امکانات پارتیزانی را در اختیار گروه های چریکی قرار دهد.(برآورد بیست هزار ) به چهار نفر ازاعضای یکی از گروه ها، آموزش لازم توسط سازمان سیا، برای ارتباطات رادیو  داده شده است. شرایط در جنوب ایران، رفتار و کردار ارتشیان ایران و ایلات همجوار،وضعیت دولت اشغال کننده یادولت در مهاجرت،عکس العمل عشایر مورد نظرو حدود حمایت ما  و خواست و توانایی ایل برای اقدامات مقاومتی در زمان اشغال ایران توسط حزب توده قابل تامل و تعمق است.

در حال حاضر سازمان سیا ده نفر از افراد بومی  را برای کاربری رادیو در نقاط مختلف ایران مجهز کرده ایم که سازمان سیا  به هنگام ضرورت می تواند با آن ها تماس رادیویی داشته باشد. سایر افراد نیز در حال آموزش هستند.»  [2]

امضاء کننده این گزارش – والتر بی اسمیت معاون وزارت امورخارجه است. گیرنده آن دبیر امنیت ملّی آمریکا .

در هیچ یک از نوشته ها و مصاحبه های رهبران قشقایی سخنی در این زمینه سخنی گفته و یا نوشته نشده است آیا آن ها از این طرح با خبر بوده اند یا نه ؟ معلوم نیست. این گزارش که صفحه هفت آن در این بخش چاپ شده است، در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۳۱ یعنی پنج ماه قبل از کودتا ی ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ است. بر اساس روزنوشت های محمّد ناصر قشقایی وی به دستور جبهه ملّی ایران در دهم اسفند ماه ۱۳۳۱ به میان ایل رفته بود.

****

سند ردیف ۳۸ تهیه شده برای یادداشت جهت ضبط در بایگانی -

واشنگتن، بدون تاریخ.

در ایران راه اندازی یک شورش عشایر ی که  توسط قشقایی ها رهبری شود مورد نظر است. هر چند که آنان یک موضع ضد انگلیسی دارند،  اما توافق و مشارکت انگلستان در این برنامه (شورش) ضروری است. اما در این صورت ممکن است که شوروی ها از معاهده امنیتی سال ۱۹۲۱ خود(برای حمله به ایران -م) استفاده نماید. [3].

قشقایی ها به طورمحرمانه علاءم کرده اند که به هیچ وجه یک دولتی که با مشارکت حزب کمونیست توده را در ایران تحمل نخواهند کرد و این مراتب را رسما به (صاحبان قدرت) در اروپا مطرح خواهند کرد.این بدان معنی است که قیام ممکن است به جای یک شورش داخلی یک وضعیت تجزیه طلبانه داشته باشد. آنها (قشقایی ها) ادعا می کنند که به تنهایی می توانند ارتش ایران را شکست دهند، اگر از طرف آذربایجان و بارزانی (کردستان )حمایت شوند. اگر اتحاد شوروی دخالت کند شرایط آن ها ناامید کننده خواهد بود اما تا انتها به مبارزه ادامه خواهند داد.

یاد آوری می شود که در سال ۱۹۴۶(۱۳۲۵ش) قشقایی ها در یک رو در رویی با ارتش ایران یک هنگ را شکست داده و آن ها را خلع صلاح نموده و شهر شیراز را محاصره کردند.صلح و سازش بین آن ها و دولت از طریق مذاکره و مصالحه به دست آمد.

عشایر قشقایی دارای جمعیتی حدود ۳۰۰،۰۰۰ نفر مقتدر هستند که بسیار سازمان یافته و یک پارچه برای نبردها نامنظم می باشند.دستاورد چنین شورشی ممکن است دردسر آفرین باشد. قشقایی ها اهل بلوف زدن نبوده و بسیار متعهد و مصمم هستند.[4]    

این یادداشت پیوست به یک نامه به تاریخ ۶ ژوئیه از لوسیوس D.Battle، Special Assistant دستیار مخصوص از وزیر امور خارجه، به دبیرخانه اجرایی متصل شده است، که در آن آمده است: "جان والی معاون وزیر امور خارجه امروز با معاون وزیران موافقت کرد. او گفت که او اخیرا برخی از گروه های مورد علاقه خود را به طور غیرمستقیم مورد توجه قرار داده است. امیدوار است که به زودی از سرنوشت جنگ و جنگ جهانی دوری کند. آیا می توان این اطلاعات را برای آقای مک گری فرستاد؟ "

۳۷۶ / ۴۲۸-S / ۸۰۰۲۲

-       طرح کلی پروژه آماده شده در آژانس مرکزی

واشنگتن، ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۱.پروژه [کمتر از ۱ خط  افشاء نشده است]

سند ردیف ۴۰ - طرح کلی پروژه تهیه شده در سازمان مرکزی اطلاعات

واشنگتن، ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۱.

پروژه [کمتر از ۱ خط منتشر نشده است]

 هدف: نفوذ به مناطق عشایری , به طور کلی، و به طور خاص جنوب غربی ایران، که  برای مدت طولانی  مشکلی در بخش سیاست گذاری وزارت امورخارجه(OPC) بوده است. ایل قشقایی از قوی ترین ایلات در منطقه جنوب غربی ایران است . این ناحیه مناسب ترین منطقه برای ایجاد پایگاه جنگ و گریز و نبردهای چریکی است.

به دلیل حساسیت منطقه برای دولت(ایران)، سفر و دستیابی افراد بیگانه به این دیار توسط دولت محدود وممنوع بوده است.این محدودیت دولتی سبب شده است که دسترسی ما برای تهیه اطلاعات و شناخت منطقه کار مشکلی شده و نتوانسته ایم آگاهی لازم برای شناسایی این منطقه برای (OPC) بخش سیاست گذاری تهیه نماییم.

و ایجاد خانه های امن و تامین تدارکات لازم از طریق خلیج فارس و  استخدام و به کارگیری نیروهای هدف این برنامه : شناخت و نفوذ در منطقه جنوب غربی ایران است برای بررسی و استقرار یک برنامه پارتیزانی) جنگ و گریز و تشکیل پایگاهی برای فرودآمدن،تهیه و تعیین مسیر ها ورودی برای خرابکاری

محلی برای فعالیت های چریکی میباشد.[5]   

سند ردیف ۱۲۰ روابط خارجی، ۱۹۵۴-۱۹۵۴، ایران، ۱۹۵۱-۱۹۵۴

در طرح پیشنهادی در حال حاضر تعدادی از عوامل ترکیب شده اند که   برای OPC (دفتر هماهنگی سیاستگذاری) فرصتی برای نفوذ به منطقه مورد بحث(در میان عشایر قشقایی) را  فراهم می کند.  آنها عبارتند از: [۷ سطر و نیم در این بخش حذف شده اند) به علاوه . [۲ پاراگراف (۲۲ خط) رمزگشایی نشده است}

مزایای مورد استفاده  OPC(دفتر هماهنگی سیاستگذاری)  از اجرای این پروژه عبارتند از:

قرار دادن عوامل OPC در داخل ناحیه قابل دسترسی؛

- امکان بررسی و ارزیابی ارزش بالقوه نیروی عشایر ای توسط OPC در امور چریکی وفعالیت های جنگی؛

- امکان برای ایجاد شبکه های(پارتیزانی) فرار و تخریب، خانه های امن و نواحی فرودآمدن؛

- به علاوه دست دادن فرصت مناسب برای ایجاد و پیشرفت روابط خوب میان خاندان قشقایی و قبایل و ایالات متحده به عنوان وسیله ای برای تضمین همکاری قشقایی در صورت حمله شوروی یا ایجاد یک دولت وابسته در تهران.

۴. خطرات این طرح [یک سطر و نیم افشاء نشده است] اعتقاد بر این است که خطر و زیان زیادی از این طرح در حداقل است و به نظر می رسد که مزایای ذکر شده در بالا ریسک کمی داشته و هزینه و ریسک آن را برای OPC   قابل قبول و توجیح می باشد.  از آنجایی که قشقایی اهداکنندگان مستقیم این پروژه است، احتمال این که آنها  منابع مالی لازم را تامین نمایند بسیار دور از دسترس است.

۵. وضعیت فعلی [۱ پاراگراف (۷ خط) رمزگشایی و منتشر نشده است]

 ۶. اطلاعات بودجه (۲۵ خط) افشا و منتشر نشده] [این بخش جزئیات اضافی مربوط به بودجه پروژه است.]

منبع:آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDI، وظیفه ۳۳R۰۰۶۰۱A، جعبه ۱۷، پوشه ۴، شورای امنیت ملّی ۱۰۷ سری. فوق سری. طراحی شده توسط روزولت و با نام [نام منتشر نشده است}. امضایی از طرف Wisner موافقت شده است. این یادداشت به یک یادداشت از روزولت به ویسنر، در تاریخ ۹ اکتبر، مندرج شده است: "به همین منظور برای ارتباط با رئیس جمهور، با استفاده از جلسه امنیت ملّی در جلسه فردا برای تحولات اخیر در عملّیات OPC در ایران، پیوست شده است."

 

فوریه ۱۹۵۱ - فوریه ۱۹۵۲ - ۱۳۹

سند ردیف  ۴۸. یادداشت برای ثبت(سابقه)- ۱

واشنگتن، ۹ اکتبر ۱۹۵۱.(۱۶ مهر ۱۳۳۰)

عملّیات در ایران

۱. سیا بر بحران سیاسی فوری در ایران که می بایست از راه دیپلماسی حل و فصل شوند نمی تواند اثر گذار باشد.

مأموریت اصلی ما مقابله با فعالیت های حزب کمونیست توده در ایران و بیدار کردن و توجه دادن مقامات ایرانی  به این خطرات کمونیسم باز می گردد. فعالیت های این بخش ها در ماه اوت(۱۹۵۱) با موفقیت چشمگیری همراه بود. در ماه سپتامبر، زمانی که حزب توده به طور عمده غیرفعال بود، عوامل ما بر برنامه ریزی عملّیات گسترش یافته تمرکز کردند و تاکید بر برنامه های اطلاعاتی و توانایی های حزب توده را فراهم آوردند.چنانچه این بحران های فوری حل و مرتفع شوند، ما می توانیم به آزار و مانع سازی ادامه دهیم و در نهایت فعالیت های کمونیستی را در ایران خنثی کنیم.

در چارچوب و با توجه به مأموریت اصلی ما، فعالیت های ما عبارتند از:

الف. [پنج خط طبقه بندی شده باقی مانده است] این مقامات با عوامل ما همکاری می کنند که به نوبه خود، از طریق نفوذ در حزب توده، برنامه و اقدامات حزب را به پلیس اطلاع می دهند. . ما موفق شده ایم نفوذ و اعتبار حزب کمونیست را در میان عناصر کارگری در کارخانه مهم دخانیات تهران تنزل دهیم و تسلط حزب را در میان کارگران اصفهان شکست دهیم.

همانطور که عملّیات ما در طول ماه رمضان نشان داده شده است، روحانیت ایرانی یک ابزار مهم ضد کمونیست است. بر این اساس، رهبران مذهبی در طول ماه مقدس محرم (اکتبر) برای هدایت احساس مردم علیه توده بسیج شده اند. علاوه بر این، یک کتاب تبلیغاتی "سیاه" (به نام حمله شوروی علیه اسلام) نوشته شده، منتشر شده و در حال پخش است. تظاهرات ضد تظاهرات حزب توده نیز در ماه اکتبر برگزار شد.

 ب. برنامه هزینه های جنگ روانی ما گسترش یافته و این هزینه ها شامل:(کمتر از یک سطر همچنان محرمانه باقی است) و برای خرید نسخه های چاپی و ایجاد یک تأسیسات چاپی [۳ خط از طبقه بندی رها نشده] است.

 ج سازماندهی فعالیت های پشتیبانی محرمانه پیشرفت داشته است. جلسات مقدماتی با دولت بریتانیا در زمینه برنامه ریزی(پارتیزانی) تعقیب و گریز ، تخریب، تخریب و عموم فعالیت های پشتیبانی بر گذار شده است.

بررسی های میدانی توسط هوا و زمین  E & E )) (روش جنگ و گریز Evasion and Escape) صورت گرفته است. ما با رهبران پر نفوذ عشایر قشقایی در جنوب غربی در تماس و ارتباط بوده ایم و به ما اطمینان رسمی داده اند که در زمینه درگیری های چریکی( جنگ و گریز) به ما در  تهیه ، تدارک و انتقال اطلاعات در این زمینه همچنین تشکیل نیروهای مقاومت کمک خواهند کرد.ما اکنون در صدد استقرار افراد آمریکایی در ناحیه این عشایر هستیم.

ج) یک بند شامل سه سطر افشاء و منتشر نشده است[6]

 

۲۳۸ روابط خارجی، ۱۹۵۴-۱۹۵۴، ایران، ۱۹۵۱-۱۹۵۴

سند ردیف ۷۴ یادداشت برای ضبط ۱

واشنگتن، ۲۱ مه ۱۹۵۲.(۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۱)

موضوع: مصاحبه با  آقایان قشقایی به تاریخ بیستم ماه می ۱۹۵۲ برابر با ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۱

بنا به  درخواست سناتور ایالتی - دیوید ون الستین -David van Alstyne از نیوجرسی، من با آقای ناصر قشقایی و عبدالله قشقایی ملاقات کردم.  مطلع بودم که ما نباید در مورد نفت صحبت می کردیم.  اما مصاحبه به منظور کسب اطلاع در باره مواردی بود که قشقایی در ارتش ایران به عنوان خطر مطرح می کردند بود.در این مصاحبه آقای قشقایی اظهار داشت که من می ترسم که اگر درگیری صورت گیرد شرایطی پیش خواهد آمد که بسیاری از تجهیزات ارتش ایران به دست دشمنان ما یعنی روس بیفتد. به باور آن ها بسیاری از افسران جوان ارتش ایران دارای تمایلات کمونیستی هستند و در درگیریها برای کشور مبارزه نخواهند کرد.این افسران بسیاری از سربازان را گمراه کرده اند و بنا براین ضرورتی ندارد که اسلحه های آمریکایی در اختیار آنان قرار داده شود.

آن ها از روحیه دلاوری جنگجویان قشقایی سخن گفته و از جلب حمایت سایر اقوام عشایری در حمایت آن ها تاکید داشتند که همه این گروه ها در راه منافع کشور در برابر هر مهاجمی آماده  فداکاری خواهند بود. هشدار ویژه آنان چنین بود که به مسئولین نظامی یادآوری شود که در تهیه و تحویل اسلحه در ایران مراقب باشند که چه نوع اسلحه ای و در اختیار چه کسانی قرار می دهند باشند. و از افتادن این اسلحه ها در دست افراد ناباب اجتناب کنند.

یک سوال دیگری که مطرح کردند این بود که روش عملّیات و ماموریت نظامی ما در ایران چگونه خواهد بود؟ آن ها گفتند که افراد ماموری که میزنشین های اداری در تهران هستند و غالبا با کسانی سخن می گویند که به زبان انگلیسی آشنا هستند و تعدادشان محدود است بنا بر این آن ها با مردم جامعه ایرانی تماس ندارند و قادر نیستند که عواطف و احساسات مردم ایران را درک کرده و ارزیابی درستی داشته باشند. اگر آن ها بتوانند با مردم و افراد بیشتری در سطح کشور در تماس باشند می توانند خطرات روش فعلی ماموریت را شناسایی کرده و آگاهی بهتری داشته باشند.



[1] کودتای ۲۸ مرداد و نقش حزب توده | احمد زیدآبادی - ۲۸ مرداد ۱۳۹۷

 [2] اسناد منتشر شده توسط دولت آمریکا –در رابطه با کودتای  28 مرداد بر گرفته از :

 https://nsarchive.gwu.edu/NSAEBB/NSAEBB126/iran530320.pdf

[3] بر اساس فصل ششم این قرار دادبین ایران و روسیه: طرفین معظمتین متعاهدتین موافقت حاصل کردند که هر گاه ممالک ثالثی بخواهند به وسیله دخالت مسلحه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند و اگر ضمناً خطری سرحدات دولت جمهوری اتحادی شوروی روسیه خودش نتواند این خطر را رفع نماید دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود اقدام‌های لازم نظامی را به عمل آورد دولت شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از حدود ایران خارج نماید.

[4] منبع: آرشیو ملّی، RG 59، فایلهای مرکزی 1950-1954، 788.00 / 7-651. راز. جان والی از اداره امور اروپا، سفیر سابق ایران، تهیه شده است

 

[5] منبع ۱: آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDO، Job 58-00070R، جعبه 12، پوشه 496، طرح عملّیاتی عملّیات OPC، رول 96. رمز بالا. با توجه به یک یادداشت پیوست این طرح توسط( انتشار نام مجاز نشده است) تهیه شده و توسط مقام جانشین سازمان ADPC(نام وی نیز فاش نشده است) در دوم آگست تصویب شده و آقای ویزنرWisner

در ۶ آگست با نوشتن این متن:تصویب شد مشروط بر این که این مصوبه از مبلغ (میزان آن افشاء نشده است) بالاتر نرود به علاوه باید بررسی به تصویب PRC (بخش بررسی سیاست گذاری ها) برسد."

۲.شورای امنیت ملّی مدیریت ۱۰/۲ به تاریخ ۱۸ ژوین ۱۹۴۸.اجرای برنامه را به صورت محرمانه تصویب کرده است و در انتشارات روابط خارجی سالهای ۱۹۴۵-۱۹۵۰.راه اندازی فعالیت های اطلاعاتی صفحات ۷۱۳-۷۱۵(سند ۲۹۳) 

 

 

[6] منبع: آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDI، وظیفه 33R00601A، جعبه 17، پوشه 4، شورای امنیت ملّی 107 سری. فوق سری. طراحی شده توسط روزولت و با نام [نام افشاء نشده است] از طرف Wisner تایید شده است. این یادداشت به یک یادداشت از  طرف روزولت به ویسنر، به تاریخ 9 اکتبر، ارجاع شده است: "با استفاده از این پیوست برای ارتباط با رئیس جمهور، با استفاده از یادداشت طرح موضوع ایران در شورای امنیت ملّی، در جلسه فردا برای بررسی تحولات اخیر در عملّیات OPC در ایران پیوست شده است."

 

پیشنهاد برکناری شاه و انتخاب شورای سلطنت با مشارکت برادران قشقایی توسط آمریکاییان

نوشته نوروز دَرداری (فولادی)


کشمکش شاه در دوران ریاست جمهوری کندی

روابط شاه با آمریکا از اواخر دهه سی تا پایان سلطنت دچار فراز و نشیب شد. شاه بعد از ۲۸ مرداد تنها برای دوره کوتاهی نخست‌وزیری فضل‌الله زاهدی را تحمل کرد و در راستای توسعه قدرت خود و اعمال حکمرانی اقتدارطلبانه به سمت حاشیه‌نشین کردن رجال قدیمی سیاسی برآمد و نسل جدیدی از تکنوکرات‌ها را در مدارج قدرت ارتقا داد.

از این مقطع به بعد نقش محمدرضا شاه در تصمیم‌گیری در سیاست خارجی بیشتر شد. دولت‌های وقت آمریکا بعد از مداخله ناموجه در کنار گذاشتن دولت دکتر مصدق در ایران چند سالی به تقویت شاه و نظام سیاسی وقت ایران پرداخت. اما بعد از آن بحث چگونگی رابطه با ایران به موضوعی جدلی در واشینگتن تبدیل شد.

برخی از سیاستمداران آمریکایی نظر به ایجاد فشار به شاه برای کاهش مداخله در سیاست، تقویت روندهای دمکراتیک و تعدیل بودجه به نفع سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی و کاهش هزینه‌های نظامی داشتند. این نگرش در زمان ریاست جمهوری جان اف کندی به اوج رسید. کندی خواهان تقویت دولت و اجرای قانون اساسی و اصلاحات در ایران بود. حتی در زمان او برخی طرح‌ها برای مداخله دولت آمریکا و حرکات کودتاگونه به نفع نیروهای منتقد چون جبهه ملی و یا نیروهای نظامی خواهان اصلاحات نیز تدوین شدند، اما هیچگاه به صورت جدی مد نظر قرار نگرفته و در نتیجه اجرا نشدند.

فشارهای دولت کندی در نخست‌وزیری علی امینی بی‌تأثیر نبود. امینی آخرین سنگر مقاومت رجال سیاسی قدیمی برای اجرای قانون اساسی مشروطه و کاهش مداخلات شاه بود که سرانجام موفق نشد و شاه با احساس خطر از این موضوع کوشید تصمیم‌گیران اصلی در واشینگتن را مجاب سازد که تنها او می‌تواند امنیت و ثبات در ایران و خلیج فارس را حفظ کند و حکمرانی را در شکل مناسبش سامان بدهد. ترور کندی هم به او کمک کرد تا جانشینانش را به این رویکرد راضی سازد.

چکیده  اختلاف شاه و دولت کندی در این بود که شاه، خطر شوروی و عراق را عمده می دانست و علاجش را هم بودجه نظامی هر چه وسیع تر می انگاشت. حال آن که به گمان آمریکا خطر عمده – داخلی- بود و علاجش هم تعدیل بودجه نظامی و تخصیص سهم هر چه بیشتری از بودجه مملکت به امور عمرانی و اجتماعی بود. اما در آن روزها ایران هنوز نیازمند کمک های مالی آمریکا بود. نه تنها مخارج ارتش بلکه بودجه دولت هم اغلب نیازمند وام یا کمک امریکا بود. به همین خاطر نظر کندی در مورد ترکیب بودجه و ابعاد ارتش از اهمیت ویژه ای برخوردار بود.[1]

دولتمردان آمریکایی و پیشنهاد بر کناری شاه

در ماه مه ۱۹۶۳ (اردیبهشت ۱۳۴۲) به دستور کاخ سفید یادداشتی که نتیجه مذاکرات مقامات مختلف بود، تدوین شد که در آن سیاست های آمریکا در برابر شده را بر می رسید و ضعف و قدرت هر یک را بر می شمرد. وقتی شرح مذاکرات این جلسات را می خوانیم می بینیم کمتر کسی در آن نشست ها از شاه و ادامه حکومتش جانبداری می کرد. برای مثال در یک جلسه ای – وزیر دادگستری – بابی کندی، ویلیام داگلاس، مشاور کندی ها و قاضی دادگاه عالی، برخی نمایندگان مجلس و بعضی دانشگاهیان متفق القول بودند که باید شاه را از قدرت راند و «زمام امور را به دست تکنوکرات هایی دهد که در جبهه ملی متشکل اند» در همان جلسه داگلاس به تفضیل بیشتر داد سخن داد، می گفت «زمانی که شاه به آمریکا دعوت شده بود من چندین بار با جان کندی، رییس جمهور، صحبت کردم. از ابعاد فساد در ایران گفتم. بالاخزه کندی به این نتیجه رسید که شاه انسان فاسدی است و قابل اعتماد نیست. قرار بر آن شد که حمایت آمریکا از شاه را متوقف و او را ناچار به استعفا کنیم» به گفته داگلاس قرار بود یک شورای سلطنت سر کار بیاید و حتی «ترکیب این شورا هم انتخاب شده بود.»[2] گویا علی امینی، برادران قشقایی و دو تن از اعضای جبهه ملی برای عضویت در این شورا برگزیده شده بودند. وزارت امور خارجه مخالف این طرح پیشنهادی بود. می گفت چنین سیاستی «بار دیگر اوضاع نابسامان دوران مصدق را احیاء خواهد کرد. با این تفاوت که این بار کمونیست ها درس های لازم را یاد گرفته اند و فرصت را از کف نخواهند داد.»[3]

سوای بابی کندی و داگلاس، شاه در دولت آن زمان (کندی) مخالفان جدی دیگری هم داشت. که از موضعی یکسره متفاوت با شاه مخالفت می کردند و بیشتر در صف وزارت دفاع و سازمان سیا بودند. می گفتند آمریکا باید به شاه فشار بیاورد که هر گونه اصلاحات را فورا متوقف کند و قدرت را نیروهای ارتشی سنتی مالوف بازگرداند. گروه سومی ، تنها راه نجات ایران را در این می دیدند که زمام امور را به « دست اقتصاد دانان جوان تحصیل کرده غرب» بیفتد. [4]

اما ترور کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ (اول آذر ۱۳۴۲) به همه این بحث ها پایان داد.



[1] میلانی عباس نکاهی به شاه - ص ۳۵۴

[2]  William O.Douglas. The Court years 1939-1975 New York 1980)pp.303-304

[3]    JFK :Brifing for Governor Harriman May 2,1963

[4] JFK همان

برادران قشقایی و ایجاد حکومت خودگردان در فارس

برگی از تاریخ  قشقایی - ایران در دوره ناصرخان قشقایی

اسناد منتشر شده توسط وزارت امور خارجه آمریکا 

FOREIGN RELATIONS OF THE UNITED STATES

1952–1954

IRAN, 1951–1954

DEPARTMENT OF STATE

Washington

34. Memorandum of Conversation

Washington, June 25, 1951.

SUBJECT Arrival in New York of Mohamad Hosein and Khosro Qashqai

PARTICIPANTS Mr. Gerald Dooher Mr. C. Vaughan Ferguson, Jr. Mr. Dooher called me from New York to report the results of his luncheon with the Qashqai brothers who arrived in New York today. He said the ostensible reason for the visit was that Mrs. Mohamad Hosein Qashqai  is expecting another child in the immediate future and the Qashqai family wished it to be born an American citizen. The real purpose of the visit, however, is to establish some sort of contact with the United States Government whereby the Qashqai tribe may be able to establish “stability” within Iran.

While in this first meeting the brothers were naturally rather secretive about their mission, Mr. Dooher believes that what they actually want is a large sum of money in the neighborhood of a million dollars, which they would use to buy off the southern garrison in Iran. The brothers feel that Prime Minister Mosadeq will either die or resign within a very short time and that this will be followed by a period of complete chaos in which it will be necessary for there to be some stabilizing influence. Although not so stated, it seems apparent that the Qashqais envisage establishing an autonomous regime in southern Iran out of this chaos and that they need money to make sure that there is no resistance to their designs on the part of the Iranian Army. Mr.Dooher stated that the Qashqai brothers are solidly in favor of nationalization, are strongly supporting Prime Minister Mosadeq at present, and have become very anti-British. He said that for reasons which could not be stated over the telephone the recent telegram from Tehran reporting an approach by the Qashqais to the British Embassy should be discounted.

 The brothers will proceed to Washington shortly and desire to meet with Ambassador Wiley, Justice Douglas, Mr. Allen Dulles as wellas Mr.McGhee and other appropriate officers in NEA . Mr. Dooher stated that the Qashqai tribe plans to leave one of the four ruling brothers in the United States.

 

 

روابط خارجی ایالات متحده 1952-1954

ایران، 1951–1954

وزارت امور خارجه -واشنگتن

۳۴- یادداشت گفتگو

واشنگتن، 25 ژوئن 1951.

موضوع ورود محمد حسین و خسرو قشقایی به نیویورک

شرکت کنندگان (در جلسه) آقای جرالد دوهر آقای سی وان فرگوسن جونیور

- آقای دوهر از نیویورک با من تماس گرفت تا نتایج مذاکرات ناهار خود را با برادران قشقایی که امروز وارد نیویورک شده بودند گزارش دهد.

وی گفت: دلیل ظاهری این دیدار این بود که خانم محمدحسین قشقایی در آینده نزدیک در انتظار تولد فرزند دیگری است و خانواده قشقایی آرزو دارند که او یک شهروند آمریکایی به دنیا بیاید. اما هدف واقعی این دیدار برقراری نوعی ارتباط با دولت ایالات متحده است که به موجب آن ایل قشقایی بتواند  به«ثبات» در ایران کمک نمایند.

در حالی که در اولین ملاقات، برادران به طور طبیعی در مورد مأموریت خود بسیار محرمانه عمل می کردند، آقای دوهر معتقد است که آنچه آنها واقعاً می خواهند مبلغ زیادی پول در حد یک میلیون دلار است که از آن برای خرید(اعضای) پادگان جنوب در ایران استفاده  کنند. .

 برادران احساس می‌کنند که نخست‌وزیر مصدق  بزودی و در مدت زمان کوتاهی از دنیا می رود و  یا استعفا می‌دهد و به دنبال آن دوره‌ای از هرج و مرج کامل (در ایران ) رخ خواهد داد. که در آن صورت لازم است که تا حدی یک عامل ثبات سازی وجود داشته باشد.)آنان خود را عامل ثبات می دانند)!

اگرچه چنین گفته نشده است، اما به نظر می رسد که قشقایی ها در صدد استفاده از این هرج و مرج برای ایجاد یک رژیم مستقل - خودگردان  در جنوب ایران  هستند و برای خنثی کرده مقاومت ارتش ایران در برابر طرح های آنها به پول نیاز دارند.

 آقای دوهر اظهار داشت که برادران قشقایی قاطعانه طرفدار ملی شدن  (نفت) هستند، در حال حاضر به شدت از نخست وزیر مصدق حمایت می کنند و بسیار ضد انگلیسی شده اند. وی گفت: بنا به دلایلی که نمی‌توان تلفنی اعلام کرد، تلگراف اخیر تهران مبنی بر مراجعه قشقایی‌ها به سفارت انگلیس را نباید مهم تلقی کرد.

 برادران به زودی به واشنگتن خواهند رفت و مایلند با سفیر وایلی، قاضی داگلاس، آقای آلن دالس و همچنین آقای مک گی و سایر افسران مربوطه در(سازمان امنیت ملی) NEA ملاقات کنند. آقای دوهر اظهار داشت که (رهبران ) ایل قشقایی قصد دارند که یکی از چهار برادر حاکم ایل را برای ایجاد مناسبات در آمریکا را  باقی گذارده و مقیم کنند...[1]

 



[1] منبع: NationalArchives، RG59، CentralFiles1950-1954،788.00 / 6-2551.TopSecret.

 تهیه شده توسط C. Vaughan فرگوسن جونیور، از دفتر امور یونانی، ترکی و امور ایران. 378-376/428-S/80022- فوریه 1951 - فوریه 1952 105