قشقایی ایران

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد. نوروز دّرداری (فولادی)
قشقایی ایران

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد. نوروز دّرداری (فولادی)

تلاش آمریکا برای بیطرف سازی قشقایی ها در مورد دکتر مصدق

 

این گزارش ۷ ماه قبل از کودتای ۲۸ مرداد تهیه شده است و نشان می دهد که آمریکا قبل از این تاریخ در صدد برکناری مصدق بوده است که مامورانش برای بی طرف سازی خان های قشقایی در مورد حمایت از دکتر مصدق تلاش می کرده اند و برنامه داشته اند.

-سند شماره ۲۳۶     - گزارش از رئیس بخش خاور نزدیک و آفریقا، اداره برنامه ها، آژانس اطلاعات مرکزی (سی آی ا). (روزولت) به میچل

واشنگتن، 8 ژوئیه 1953.( پنجشنبه ،   ۱۸ دی   ۱۳۳۱(

1. در پاسخ به پرس و جو [نام رمز از طبقه بندی خارج نشده] در مورد توانایی ما برای خنثی کردن حمایت قشقایی از مصدق، ارزیابی زیر را در این تاریخ از تهران دریافت کرده ایم. این ارزیابی پس از گفتگو با سران قشقایی به دست آمد. اگرچه موقعیت قشقایی همانطور که در زیر توضیح داده می شود ممکن است در آینده دستخوش تغییر شود، اما اعتقاد بر این است که در این زمان دقیق است.

الف. توانی های سیاسی اصلی قشقایی در این زمان توسط:

 (1) اطمینانی که حمایت گذشته آنها در مصدق ایجاد کرده است.

 (2)  نفوذ آنها بر ژنرال محمود امینی.(وی برادر دکتر امینی و فرمانده کل ژاندارمری ایران بود)

(3) " کنترل" آنها بر شخصیت های کلیدی نظامی در فارس و خوزستان.

(4) نفوذ آنها در فراکسیون نهضت ملی.

ب- مقاصد فعلی قشقایی:

 (1)  خان های اصلی قشقایی از جمله ناصرخان قصد دارند به حمایت از مصدق در برابر همه مخالفان ادامه دهند. در این زمان، حتی فشار شدید ایالات متحده بر خان های قشقایی نیز باعث نمی شود که قشقایی ها این موضع را تغییر دهند.

 (2)  خان‌های قشقایی که از نزدیک با ژنرال محمود امینی همکاری می‌کنند، قصد دارند از نزدیکی خود به مصدق برای ایجاد حصارهای سیاسی خود برای تدارک یک مناقشه نهایی اما نه قریب‌الوقوع برای قدرت استفاده کنند.

(3)  خان‌های قشقایی مخالفت زاهدی را جدی نمی‌گیرند و احساس می‌کنند که زاهدی شانس کمی یا هیچ شانسی برای پیروزی در آزمون قدرت با مصدق ندارد.

برداشت قشقایی از قدرت مصدق:

(1)  مصدق تنها شخصیت سیاسی قوی در ایران است.

 (2)  مصدق از اعتماد همه مردم به جز چند تن از اشراف ناراضی برخوردار است.

(3)  مصدق را نمی توان در حال حاضر برکنار کرد.

2. نتیجه گیری:

به نظر ما  خانهای قشقایی‌ حمایت از مصدق را به مصلحت خود می‌دانند و نمی‌توان انتظار داشت که این حمایت را تا زمانی که موقعیت مصدق از نظر مادی ضعیف‌تر شود و برخی از شخصیت‌های سیاسی مخالف دیگر ظاهر شود تا موقعیت مصدق را به‌شدت تهدید کند، پس بگیرند. یا تا زمانی که خود قشقایی ها آنقدر خود را قوی احساس نکنند که برای کسب قدرت تلاش کنند.[1]



[1] منبع: آژانس اطلاعات مرکزی، فایل‌های DDO، Job 80–01701R, Box 3, Folder 12, Misc. مکاتبات — TPAJAX. راز دریافت کننده در نسخه اصلی به عنوان "آقای میچل" نامیده می شود و بیشتر شناسایی نشده است

چگونه برادران قشقایی در برابر شاه تسلیم شدند. بر اساس اسناد منتشره آمریکایی ها

358گزارش  از سفارت در ایران به وزارت امور خارجه1

شماره 410  -- تهران 20 دی 1334.

موضوع : گفتگو با زاهدی نخست وزیر

این افتخار را دارم که یادداشتی را در مورد عشایر قشقایی که در تاریخ 16 دی ماه 1334 بین سپهبد فضل الله زاهدی، نخست وزیر ایران و اینجانب انجام شد، ضمیمه کنم.

با احترام، لوی دبلیو هندرسون

یاد داشت گفتگو- تهران 16 دی 1334.

موضوع : گفتگو با نخست وزیر زاهدی در 16 دی 1333 در مورد وضعیت کنونی خان های قشقایی

در گفت وگویی که در 16 دی ماه با سرلشکر فضل الله زاهدی داشتم، از او پرسیدم که آخرین تحول در مورد قشقایی خان های دگراندیش چیست؟

نخست‌وزیر گفت که گمان می‌برد من می‌دانستم که ناصرخان، سناتور سابق که به عنوان سخنگوی ارشد چهار برادر عمل می‌کرد، مدتی در تهران بوده است. ناصر پس از ورود به تهران به نخست وزیر مراجعه کرده و به او اطلاع داده بود که حاضر است (الف) در صورت پذیرفتن شاه از شاه بخواهد تا به سوگند جدی او قول دهد که او و برادرانش صادقانه به شاه خدمت کنند و قوانین کشور را رعایت کنند، یا (ب) اگر شاه از او پذیرایی نکند، در هر صورت متعهد خواهد شد که او و برادرانش تابع قانون وفادار کشور باشند. در مناطق قبیله ای خود در جنوب آرام زندگی کنند یا (ج) در صورت تمایل شاه کشور را ترک کنند. اگر قرار بود کشور را ترک کنند، امیدوار بودند که دولت حاضر شود مقداری از دارایی‌هایشان را با ارز خریداری کند تا بتوانند در خارج از کشور بتوانند زندگی خود را تامین کنند.

ناصر در گفت‌وگو با نخست‌وزیر اصرار کرده بود که برادرانش آماده‌اند تا در ادامه هر یک از رشته‌های فوق الذکر که ممکن است مورد پسند شاه باشد، به او بپیوندند. البته آنها ترجیح می‌دهند که به آنها اجازه داده شود که با شاه بیعت کنند و با اعمال خود ثابت کنند که در آینده می‌خواهند رعایا وفادار و شهروندانی قانونمند باشند.

 

زاهدی به من گفت که این موضوع را با شاه در میان گذاشته است که موضع گرفته بود هر چه خوانین به قشقایی ها قول بدهند قابل اعتماد نیست و بنابراین سه تن از برادران به نام های ناصر، خسرو و محمد حسین باید کشور را ترک کنند. نخست وزیر گفت که او این اطلاعات را «امروز صبح» به ناصر داده است و ناصر بدون هیچ گونه تعجب بزرگی این تصمیم را گرفته است. ناصر گفته بود که او و برادرانش بودجه کافی در خارج از کشور برای زندگی ندارند. خودش فقط 17000 دلار در بانک های خارجی داشت. از این رو او درخواست کرده بود که به آنها اجازه داده شود برخی از اموال خود را بفروشند و درآمد حاصل از آن را به ارز تبدیل کنند. اگرچه نخست وزیر به ناصر پاسخ قطعی نداده بود، اما به او گفت که قانع کردن  وزیر دارایی برای دادن ارز برای این منظور بسیار دشوار است.

نخست وزیر به من اشاره کرد که خوشحالم که اوضاع قشقایی اینقدر مناسب حل و فصل شده است. هم شاه و هم رئیس ستاد ارتش در گذشته اصرار داشتند که ارتش ایران علیه عشایر قشقایی اقدام کند. نخست وزیر اما بر این موضع پایبند بود که با صبر و استحکام می توان مشکل قشقایی را بدون خونریزی حل کرد. دولت موفق شده بود اتحاد قشقایی را در هم بشکند و حمایت سه طایفه مهم را جلب کند. تنها زمانی که خان ها متوجه شدند که امپراتوری قبیله ای آنها در حال فروپاشی است و حزب توده به وعده های خود برای برانگیختن قیام در مناطق مختلف کشور عمل نمی کند، تسلیم شدند. او افتخار می کرد که دولت در مبارزه با خوانین قشقایی بدون شلیک گلوله پیروز شده است. البته کار زیادی باقی مانده بود تا اینکه بتوان گفت مشکل قشقایی ها به طور قطع برطرف می شود.

لوی دبلیو هندرسون

منبع: آرشیو ملی, RG 59, Central Files 19501954, 788.00/11154. راز پیش نویس توسط هندرسون. دریافت در 23 ژانویه. یک نسخه به لندن ارسال شد.

برگی از تاریخ قشقایی ها در دوران حکومت تیمسار زاهدی


سند شماره ۳۱۵ - یادداشت مدیر منطقه ای اداره همکاری های فنی ایالات متحده در شیراز (برایانت)- اصل چهار به مدیر ماموریت اداره همکاری فنی ایالات متحده در ایران (وارن)

 

شیراز، ایران، ۱۸ شهریور ۱۳۳۲.

گزارش سومین یادداشت در مورد وضعیت قشقایی

 

فرماندار کل جناب آقای هیئت و  سر لشکر میرجهانگیری ریاست لشکر ششم در منطقه ای نزدیک آباده با برادران قشقایی ملاقات کردند و در آن زمان تمام تلاش ها برای آشتی دادن قشقایی ها با دولت فعلی انجام شد. سران قشقایی ملاحظات زیادی ارائه کردند که پذیرش برخی از آنها بدون خجالت و ضعف برای دولت تقریباً غیرممکن بود. آنها خواستار آزادی زودهنگام آقای مصدق، اعضای کابینه وی و نمایندگان مجلس شدند که توسط دولت فعلی بازداشت شده اند. برادران در اعتراض شدید به حکومت امنیتی شدن کشور توسط ارتش به جز در دوره های حکومت نظامی که برای کل کشور وضع شده بود، اعتراض داشتند.

 

در بحث‌های بعدی با برادران، آنها نشان دادند که انتظار ندارند دولت به همه درخواست‌های آنها تن دهد. پیشنهادهای ارائه شده توسط آنها برای جلب حمایت آنها یا ساکت ماندن، عمداً برای دولت دشوار بود، زیرا قشقایی ها در این زمان در موقعیتی نبودند که در مورد مسیر آینده خود تصمیم بگیرند. این تصمیم نهایی تا زمانی که آنها با همه رؤسای قبایل متشکل از 100 نفر در حدود دو هفته دیگر باید ملاقات کنند، گرفته نخواهد شد.

 

این دیدار در فضایی دوستانه انجام شد و احترام شخصی قشقایی نسبت به جناب آقای هیات و سرلشکر میرجهانگیری بیشتر شد. با این حال هیچ رضایت واقعی از سوی دولت (مطابق نظر سران) محقق نشد، اما قول داده شد که پیشنهادات قشقایی برای بررسی بیشتر به تهران ارائه شود.

 

در پی این دیدار، به طور قطعی نگرانی افزایش یافت، به ویژه در مورد طوایف کشکولی و دراشوری، مبنی بر اینکه نمی توان به یک راه حل مسالمت آمیز دست یافت. به نظر می رسد که این ترس در نتیجه موقعیت دشواری که برادران قشقایی به طور عمدی دنبال می کردند، ایجاد شده است.

بهمن بیگی پس از این دیدار با من تماس اولیه برقرار کرد و اظهار داشت که زیاد خان، رئیس ایل دره شوری، و الیاس خان، رئیس ایل کشکولی ها در شیراز هستند و از موضعی که به ویژه رئیس آنها، خسرو خان ​​گرفته است، بسیار نامطمئن هستند. . آنها بی وفایی نمی کردند، اما از هرگونه تماس یا هرگونه رفت و آمد با اعضای حزب توده بیزار بودند. آنها همچنین بر این باور بودند که با اقدامات ضد دولتی آنها نمی توانند  به هیچ سودی دست یابند.

 

من دعوتی را رد کردم تا شخصاً آنها را ببینم، زیرا ممکن است این مورد توسط برادران اشتباه برداشت شود که ما بین مردم آنها اختلاف و بی وفایی ایجاد می کنیم. این دو رئیس ( ایل دره شوری و کشکولی) حداقل 60 درصد یا بیشتر از عشایر قشقایی ها را نمایندگی می کنند و از آنجایی که مشخص بود و نشان دهنده روحیه و خواسته  ملایم مشخصی هستند، من از طریق بهمن بیگی برای آنها پیام فرستادم. ما توضیح دادیم که نگرانی آنها را درک می کنیم و معتقدیم که آنها می توانند در این زمان حساس برای تثبیت قبایل کارهای زیادی انجام دهند.

 

در تلاش برای حمایت از شیراز، یک روز کامل قبل از قرار تعیین شده برای ملاقات من برای دیدن خسرو و ملک منصورخان، ، شیراز را ترک کردم. من معتقدم که آنها (سران کشکولی و دره شوری) نقش اساسی در متقاعد کردن خسرو داشتند که او نباید در این زمان هیچ اقدام ضد دولتی انجام دهد، بلکه باید تلاش کند تا موضع آنها را آشتی دهد. این دو رؤسای فرعی قدرتمند بدون شک به دیدگاه اکثریت برادران وفادار می‌ماندند، اما بی‌تردید رفتار خسرو در اثر فشاری که از جانب آنها وارد شد، ملایم‌تر شد. اگر خسرو نظریات آنها را در نظر نگیرد، موقعیت خسرو به شدت تضعیف می‌شود..

 

آنها برای استاندار (فارس)  هیات و ژنرال میرجهانگیری بیشترین احترام را قائل هستند، اما این ترس را دارند که کسی جایگزین آنها شود که به آنها توجهی لازم و ضروری را که سزاوار آن هستند ندهد. همانطور که اشاره شد، آنها عمیقاً از تلاش‌های آقای هندرسون (سفیر آمریکا) قدردانی می‌کنند، اما می‌ترسند که در زمانی ممکن است ایران را ترک کند و نفوذ او فراموش شود. من به آنها اشاره کردم که گفتگوهایی که انجام شده گزارش شده است و قطعا واشنگتن از موضع ما مطلع خواهد شد. به نظر می رسید که این امر باعث رضایت آنها در مورد آینده آنها می شود.

 

از آنجایی که شنبه شب بازگشت به شیراز غیرممکن بود، من نزد قشقایی ها ماندم و بعد از ظهر همان روز خسرو حدود سه ساعت را با ما گذراند و در آن زمان به تفصیل از وضعیت فعلی آنها صحبت کرد. رفتار او در مقایسه با اوایل بعد از ظهر که من به عنوان یک گروه با آنها صحبت می کردم، بسیار نرم شده بود. واضح بود که آنها وضعیت خود را بررسی کرده بودند و کاملاً آگاه بودند که هر اقدامی از جانب آنها در نهایت به نفع کمونیست ها خواهد بود.

خسرو اظهار داشت که می‌دانست آنها نمی‌توانند پیروز شوند، اما اولین نگرانی او این بود که با آنها مانند سایر ایرانیان رفتار شود و تحت حکومت نظامی قرار نگیرند و چنین اقدامی از سوی دولت ممکن است حادثه‌ای را به وجود بیاورد. که نتوانند  از دست گرفتن اسلحه خودداری کنند. به نظر می‌رسید که در توانایی آنها برای تصرف مراکز جمعیتی جنوب ایران تردیدی وجود نداشت.

 

وجه اشتراک قشقایی ها فقدان مطلق ترس از ارتش است. خسرو معتقد است که بسیاری از افسران به حکومت کنونی وفادار نیستند و اظهار داشت که از سوی نمایندگان کمونیست به او اطلاع داده شده است که حداقل در یک پادگان 30 درصد (افسران) عضویت  حزب توده را دارند. او به من اشاره کرد که در یک هفته گذشته شخصاً 150 تفنگ برونو [برنو] که توسط افسران ارتش به آنها فروخته شده است، خریداری کرده است. این تفنگ ها نو بودند و هرگز از جعبه خارج نشده بودند. آنها توانسته اند هر مقدار مهمات را که می خواستند از افسران ارتش خریداری کنند. به آنها قول سلاح های دیگری از جمله مسلسل، بازوکا  هم داده شده است و یکی از افسران به آنها گفته بود که می تواند دو مسلسل 75  میلی متری را برای آنها تامین کند. اسلحه ها با این شرایط موجود در ارتش می باشد، آنها احساس می‌کنند که وقتی تحت حمله قرار می‌گیرند،  (ارتش) کاملاً بی‌اثر خواهد بود.

 

خسرو اظهار داشت که تحت هیچ شرایطی به شیراز حمله نمی کنند. برنامه آنها این است که نیرویی را در نزدیکی شیراز مستقر کنند که نیروهای نظامی را برای تامین امنیت آن اطراف محدود کند. آنها سپس شهر کازرون را به عنوان اولین هدف خود انتخاب کردند. انتخاب آنها برای اولین هدف خود در کازرون بر این باور است که 75 درصد یا بیشتر از جمعیت آن شهر از  عشایر قشقایی ها حمایت می کنند و ثانیاً به این دلیل که بیشتر زاغه های مهمات نظامی در آن مجاور است.

 

در طول گفتگوی خصوصی خسرو با من، او مدام متوجه می‌شد که صرف نظر از اینکه آنها از طریق اقدام مسلحانه به چه چیزی دست می‌یابند، متوجه می‌شد که در نهایت شکست خواهند خورد و کمونیست‌ها سود خواهند برد. خسرو اظهار داشت که بارها از دکتر مصدق درخواست کرده است که از تحمل کمونیست ها دست بردارد و او سعی کرده است که او را متقاعد کند که در روابط خود با آمریکا مثبت تر باشد. او صریحاً اعلام کرد که تحمل کمونیسم توسط دولت گذشته اشتباه بزرگی بود و اگرچه او این را تشخیص داد اما احساس نمی‌کرد که می‌تواند از حمایت دکتر مصدق دست بکشد.

 وی خاطرنشان کرد که فارغ از اینکه در آینده چه اتفاقی برای ایران می افتد، او و قشقایی ها هرگز نمی توانند کمونیسم را بپذیرند و تا زمانی که آنها یک نیروی متحد باشند با آن مبارزه خواهند کرد.

 

شکی نیست که خسرو همچنان برای دکتر مصدق بسیار ارج می نهد و صادقانه معتقد است که او یکی از رهبران بزرگ ایران بوده است. من به خسرو تأکید کردم که به نظر من در شرایط کنونی باید از مسائل شخصیتی بسیار فراتر رفت و این مهم است که به عنوان شاه اعتقاد داشته باشیم که رفاه ایران را بالاتر از هر گونه اختلاف فردی قرار دهیم. من مطمئنم که خسرو معتقد است که این نگرش درست است و این در تصمیم نهایی او تأثیر واقعی خواهد داشت. علاوه بر این خسرو احترام بسیار زیادی برای آقای گودوین (مامور سی آی ا در تهران) قائل است و بارها به ایشان مراجعه می کند و من معتقدم که این امر در این زمان تأثیر بسیار خوبی بر ایشان دارد.

 

صبح روز بعد، هنگام خروج از اردوگاه قشقایی، نمی‌توان احساس کرد که قشقایی‌ها بیشتر  تمایل دارند که دوستی  آن ها با آمریکایی‌ ها را به خطر بیندازند. من صمیمانه معتقدم که آنها می خواهند دیدگاه های خود را با دولت ایران تطبیق دهند. آنها نمی خواهند ارتباط خود را با ما قطع کنند. آنها در نهایت تلاشی برای معامله سخت با دولت نخواهند داشت. آنها دوست دارند دکتر مصدق را آزاد کنند، اما مشکلی ایجاد نکنند مگر اینکه حکم اعدام صادر شود.

 

نگرانی دوم آنها تحمیل نظارت نظامی است. آنها خواهان همان نوع پلیسی هستند که به سایر غیرنظامیان ایرانی داده می شود. آنها اظهار می دارند که با پرداخت مالیات یا فراخوانی پسرانشان برای خدمت سربازی مخالفتی ندارند. آنها می گویند که بسیاری از خانواده های قشقایی در حال حاضر دارای پول کافی هستند که به موجب آن می توانند برای معاف کردن آن ها از خدمت اقدام کنند.

آن ها همچنین خواهان سهمی در کمک هایی هستند که برای اهداف فنی و توسعه اقتصادی در کشور هزینه می شود هستند.  سه تن از برادران معتقدند که عشایر باید برنامه‌ای درازمدت داشته باشند که به موجب آن بتوان آنها را اسکان داد و در جمعیت ایرانی ادغام کرد.

آنها بیش از همه خواهان توسعه یک نهاد ایرانی هستند که مسئولیت اصلی آن نه تنها نظارت بر عشایر، بلکه مسئولیت رفاه آنها  را نیز در دست باشد. آنها خواهان یک دفتر امور عشایری هستند که کارکردهای رفاهی فراتر از مسئولیت های پلیسی داشته باشد.

 

به محض خروج از کمپ نمی توان متوجه تغییر جو شد. به طور خاص به من اطلاع دادند که آنها بحث های خود را تا شب پیش برده اند و یک تصمیم قطعی گرفته اند: آنها در آینده با اعضای حزب توده تماس نخواهند داشت، با کسی به عنوان واسطه بین آنها صحبت نخواهند کرد. آنها اظهار داشتند که اکنون متوجه شده اند که حزب توده فقط از قشقایی ها به نفع خود استفاده می کند و بسیار مشتاق بودند که مرا تحت تأثیر قرار دهند که در آینده هیچ نماینده دیگری را ملاقات نخواهند کرد. لازم به ذکر است که حزب توده قطعاً تمام مهمات مورد نیاز و کمک تسلیحاتی و ارتباطی را به آنها وعده داده بود. واضح است که آنها اکنون هیچ کاری با این موضوع نخواهند داشت.

 

فردای آن روز پس از بازگشت به خانه، بهمن بیگی به من خبر داد که از طرف خسرو به یکی از رؤسای طوایف پیام داده است که قرار است با دولت صلح کنند.

در ارزیابی وضعیت کنونی معتقدم که در نتیجه تماس ها و روابط آقای هندرسون که در گذشته توسط مقامات سفارت با خسرو برقرار بوده و همچنین تلاش هایی که توسط نمایندگان دولت ایران انجام شده است، پیشرفت های زیادی حاصل شده است. . من اعتقاد ندارم قشقایی ها دست به فعالیت مسلحانه بزنند مگر اینکه احساس کنند تحت فشار قرار می گیرند یا باید حادثه ناگواری بین اعضای قبیله و نظامیان رخ دهد. با این حال، به من تضمین داده شده است که آنها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع هر حادثه ای به کار خواهند بست و اگر حادثه ای رخ داد، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش آن به یک درگیری بزرگتر انجام خواهند داد.

 

نیروهایی را در نزدیکی شیراز به صحنه خواهند برد. این امر امسال به دلیل خشکسالی شدید در جنوب باعث ناراحتی آنها نخواهد شد. با ماندن در این منطقه تا اولین بارندگی سود خواهند برد. آنها احتمالاً حمایت آشکاری از دولت فعلی نخواهند کرد، اما از هرگونه اقدام ضد دولتی خودداری خواهند کرد. آنها معتقدند که این دولت با دسیسه های دربار سلطنتی سقوط خواهد کرد و در آن صورت فرصتی برای حمایت از دولت سوم سازنده خواهند داشت. اگر این اتفاق نیفتد و تا دو یا سه ماه آینده هیچ حادثه ای رخ ندهد و آنها مطمئن باشند که این دولت قدرت دارد، احتمال زیادی وجود دارد که از آن حمایت کنند. اگر این دولت دو یا سه ماه بر سر کار بماند، به نظر من برخی از برادران به تهران می‌آیند (به نشان خسرو) که در آن زمان می‌توان به آشتی کامل رسید.

 

من یک چیز را انتخاب کردم که کاملاً قادر به ارزیابی آن نیستم، اما احساس می کنم باید منتقل شود. حبیب ( رضا زاده قشقایی – سخنگوی خوانین قشقایی در تهران) مورد پسند قشقایی‌هاست، اما نسبت به تعدادی از آنها چندان اهمیتی ندارد، دلیلش این است که از زمان انحلال قبیله‌اش، نماینده هیچ قومی نیست. و ثانیاً، برخی احساس می کنند که او منافع شخصی را بر خدمت به قبایل ترجیح می دهد.

 

ای سی برایانت (رییس سازمان اصل چهار آمریکا در فارس)

منبع: آرشیو ملی، RG 469، سوابق آژانس های کمک خارجی ایالات متحده 1948-1961، ماموریت در ایران، پرونده های موضوع دفتر اجرایی (پرونده مرکزی) 1951-1961، کادر 7، پوشه 6، 350. راز. چاپ شده از یک نسخه بدون حروف، که به یادداشت پوششی از وارن به هندرسون در تاریخ 12 سپتامبر پیوست شده است..