قشقایی ایران

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد. نوروز دّرداری (فولادی)
قشقایی ایران

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد. نوروز دّرداری (فولادی)

برگی از تاریخ قشقایی ها در دوران حکومت تیمسار زاهدی


سند شماره ۳۱۵ - یادداشت مدیر منطقه ای اداره همکاری های فنی ایالات متحده در شیراز (برایانت)- اصل چهار به مدیر ماموریت اداره همکاری فنی ایالات متحده در ایران (وارن)

 

شیراز، ایران، ۱۸ شهریور ۱۳۳۲.

گزارش سومین یادداشت در مورد وضعیت قشقایی

 

فرماندار کل جناب آقای هیئت و  سر لشکر میرجهانگیری ریاست لشکر ششم در منطقه ای نزدیک آباده با برادران قشقایی ملاقات کردند و در آن زمان تمام تلاش ها برای آشتی دادن قشقایی ها با دولت فعلی انجام شد. سران قشقایی ملاحظات زیادی ارائه کردند که پذیرش برخی از آنها بدون خجالت و ضعف برای دولت تقریباً غیرممکن بود. آنها خواستار آزادی زودهنگام آقای مصدق، اعضای کابینه وی و نمایندگان مجلس شدند که توسط دولت فعلی بازداشت شده اند. برادران در اعتراض شدید به حکومت امنیتی شدن کشور توسط ارتش به جز در دوره های حکومت نظامی که برای کل کشور وضع شده بود، اعتراض داشتند.

 

در بحث‌های بعدی با برادران، آنها نشان دادند که انتظار ندارند دولت به همه درخواست‌های آنها تن دهد. پیشنهادهای ارائه شده توسط آنها برای جلب حمایت آنها یا ساکت ماندن، عمداً برای دولت دشوار بود، زیرا قشقایی ها در این زمان در موقعیتی نبودند که در مورد مسیر آینده خود تصمیم بگیرند. این تصمیم نهایی تا زمانی که آنها با همه رؤسای قبایل متشکل از 100 نفر در حدود دو هفته دیگر باید ملاقات کنند، گرفته نخواهد شد.

 

این دیدار در فضایی دوستانه انجام شد و احترام شخصی قشقایی نسبت به جناب آقای هیات و سرلشکر میرجهانگیری بیشتر شد. با این حال هیچ رضایت واقعی از سوی دولت (مطابق نظر سران) محقق نشد، اما قول داده شد که پیشنهادات قشقایی برای بررسی بیشتر به تهران ارائه شود.

 

در پی این دیدار، به طور قطعی نگرانی افزایش یافت، به ویژه در مورد طوایف کشکولی و دراشوری، مبنی بر اینکه نمی توان به یک راه حل مسالمت آمیز دست یافت. به نظر می رسد که این ترس در نتیجه موقعیت دشواری که برادران قشقایی به طور عمدی دنبال می کردند، ایجاد شده است.

بهمن بیگی پس از این دیدار با من تماس اولیه برقرار کرد و اظهار داشت که زیاد خان، رئیس ایل دره شوری، و الیاس خان، رئیس ایل کشکولی ها در شیراز هستند و از موضعی که به ویژه رئیس آنها، خسرو خان ​​گرفته است، بسیار نامطمئن هستند. . آنها بی وفایی نمی کردند، اما از هرگونه تماس یا هرگونه رفت و آمد با اعضای حزب توده بیزار بودند. آنها همچنین بر این باور بودند که با اقدامات ضد دولتی آنها نمی توانند  به هیچ سودی دست یابند.

 

من دعوتی را رد کردم تا شخصاً آنها را ببینم، زیرا ممکن است این مورد توسط برادران اشتباه برداشت شود که ما بین مردم آنها اختلاف و بی وفایی ایجاد می کنیم. این دو رئیس ( ایل دره شوری و کشکولی) حداقل 60 درصد یا بیشتر از عشایر قشقایی ها را نمایندگی می کنند و از آنجایی که مشخص بود و نشان دهنده روحیه و خواسته  ملایم مشخصی هستند، من از طریق بهمن بیگی برای آنها پیام فرستادم. ما توضیح دادیم که نگرانی آنها را درک می کنیم و معتقدیم که آنها می توانند در این زمان حساس برای تثبیت قبایل کارهای زیادی انجام دهند.

 

در تلاش برای حمایت از شیراز، یک روز کامل قبل از قرار تعیین شده برای ملاقات من برای دیدن خسرو و ملک منصورخان، ، شیراز را ترک کردم. من معتقدم که آنها (سران کشکولی و دره شوری) نقش اساسی در متقاعد کردن خسرو داشتند که او نباید در این زمان هیچ اقدام ضد دولتی انجام دهد، بلکه باید تلاش کند تا موضع آنها را آشتی دهد. این دو رؤسای فرعی قدرتمند بدون شک به دیدگاه اکثریت برادران وفادار می‌ماندند، اما بی‌تردید رفتار خسرو در اثر فشاری که از جانب آنها وارد شد، ملایم‌تر شد. اگر خسرو نظریات آنها را در نظر نگیرد، موقعیت خسرو به شدت تضعیف می‌شود..

 

آنها برای استاندار (فارس)  هیات و ژنرال میرجهانگیری بیشترین احترام را قائل هستند، اما این ترس را دارند که کسی جایگزین آنها شود که به آنها توجهی لازم و ضروری را که سزاوار آن هستند ندهد. همانطور که اشاره شد، آنها عمیقاً از تلاش‌های آقای هندرسون (سفیر آمریکا) قدردانی می‌کنند، اما می‌ترسند که در زمانی ممکن است ایران را ترک کند و نفوذ او فراموش شود. من به آنها اشاره کردم که گفتگوهایی که انجام شده گزارش شده است و قطعا واشنگتن از موضع ما مطلع خواهد شد. به نظر می رسید که این امر باعث رضایت آنها در مورد آینده آنها می شود.

 

از آنجایی که شنبه شب بازگشت به شیراز غیرممکن بود، من نزد قشقایی ها ماندم و بعد از ظهر همان روز خسرو حدود سه ساعت را با ما گذراند و در آن زمان به تفصیل از وضعیت فعلی آنها صحبت کرد. رفتار او در مقایسه با اوایل بعد از ظهر که من به عنوان یک گروه با آنها صحبت می کردم، بسیار نرم شده بود. واضح بود که آنها وضعیت خود را بررسی کرده بودند و کاملاً آگاه بودند که هر اقدامی از جانب آنها در نهایت به نفع کمونیست ها خواهد بود.

خسرو اظهار داشت که می‌دانست آنها نمی‌توانند پیروز شوند، اما اولین نگرانی او این بود که با آنها مانند سایر ایرانیان رفتار شود و تحت حکومت نظامی قرار نگیرند و چنین اقدامی از سوی دولت ممکن است حادثه‌ای را به وجود بیاورد. که نتوانند  از دست گرفتن اسلحه خودداری کنند. به نظر می‌رسید که در توانایی آنها برای تصرف مراکز جمعیتی جنوب ایران تردیدی وجود نداشت.

 

وجه اشتراک قشقایی ها فقدان مطلق ترس از ارتش است. خسرو معتقد است که بسیاری از افسران به حکومت کنونی وفادار نیستند و اظهار داشت که از سوی نمایندگان کمونیست به او اطلاع داده شده است که حداقل در یک پادگان 30 درصد (افسران) عضویت  حزب توده را دارند. او به من اشاره کرد که در یک هفته گذشته شخصاً 150 تفنگ برونو [برنو] که توسط افسران ارتش به آنها فروخته شده است، خریداری کرده است. این تفنگ ها نو بودند و هرگز از جعبه خارج نشده بودند. آنها توانسته اند هر مقدار مهمات را که می خواستند از افسران ارتش خریداری کنند. به آنها قول سلاح های دیگری از جمله مسلسل، بازوکا  هم داده شده است و یکی از افسران به آنها گفته بود که می تواند دو مسلسل 75  میلی متری را برای آنها تامین کند. اسلحه ها با این شرایط موجود در ارتش می باشد، آنها احساس می‌کنند که وقتی تحت حمله قرار می‌گیرند،  (ارتش) کاملاً بی‌اثر خواهد بود.

 

خسرو اظهار داشت که تحت هیچ شرایطی به شیراز حمله نمی کنند. برنامه آنها این است که نیرویی را در نزدیکی شیراز مستقر کنند که نیروهای نظامی را برای تامین امنیت آن اطراف محدود کند. آنها سپس شهر کازرون را به عنوان اولین هدف خود انتخاب کردند. انتخاب آنها برای اولین هدف خود در کازرون بر این باور است که 75 درصد یا بیشتر از جمعیت آن شهر از  عشایر قشقایی ها حمایت می کنند و ثانیاً به این دلیل که بیشتر زاغه های مهمات نظامی در آن مجاور است.

 

در طول گفتگوی خصوصی خسرو با من، او مدام متوجه می‌شد که صرف نظر از اینکه آنها از طریق اقدام مسلحانه به چه چیزی دست می‌یابند، متوجه می‌شد که در نهایت شکست خواهند خورد و کمونیست‌ها سود خواهند برد. خسرو اظهار داشت که بارها از دکتر مصدق درخواست کرده است که از تحمل کمونیست ها دست بردارد و او سعی کرده است که او را متقاعد کند که در روابط خود با آمریکا مثبت تر باشد. او صریحاً اعلام کرد که تحمل کمونیسم توسط دولت گذشته اشتباه بزرگی بود و اگرچه او این را تشخیص داد اما احساس نمی‌کرد که می‌تواند از حمایت دکتر مصدق دست بکشد.

 وی خاطرنشان کرد که فارغ از اینکه در آینده چه اتفاقی برای ایران می افتد، او و قشقایی ها هرگز نمی توانند کمونیسم را بپذیرند و تا زمانی که آنها یک نیروی متحد باشند با آن مبارزه خواهند کرد.

 

شکی نیست که خسرو همچنان برای دکتر مصدق بسیار ارج می نهد و صادقانه معتقد است که او یکی از رهبران بزرگ ایران بوده است. من به خسرو تأکید کردم که به نظر من در شرایط کنونی باید از مسائل شخصیتی بسیار فراتر رفت و این مهم است که به عنوان شاه اعتقاد داشته باشیم که رفاه ایران را بالاتر از هر گونه اختلاف فردی قرار دهیم. من مطمئنم که خسرو معتقد است که این نگرش درست است و این در تصمیم نهایی او تأثیر واقعی خواهد داشت. علاوه بر این خسرو احترام بسیار زیادی برای آقای گودوین (مامور سی آی ا در تهران) قائل است و بارها به ایشان مراجعه می کند و من معتقدم که این امر در این زمان تأثیر بسیار خوبی بر ایشان دارد.

 

صبح روز بعد، هنگام خروج از اردوگاه قشقایی، نمی‌توان احساس کرد که قشقایی‌ها بیشتر  تمایل دارند که دوستی  آن ها با آمریکایی‌ ها را به خطر بیندازند. من صمیمانه معتقدم که آنها می خواهند دیدگاه های خود را با دولت ایران تطبیق دهند. آنها نمی خواهند ارتباط خود را با ما قطع کنند. آنها در نهایت تلاشی برای معامله سخت با دولت نخواهند داشت. آنها دوست دارند دکتر مصدق را آزاد کنند، اما مشکلی ایجاد نکنند مگر اینکه حکم اعدام صادر شود.

 

نگرانی دوم آنها تحمیل نظارت نظامی است. آنها خواهان همان نوع پلیسی هستند که به سایر غیرنظامیان ایرانی داده می شود. آنها اظهار می دارند که با پرداخت مالیات یا فراخوانی پسرانشان برای خدمت سربازی مخالفتی ندارند. آنها می گویند که بسیاری از خانواده های قشقایی در حال حاضر دارای پول کافی هستند که به موجب آن می توانند برای معاف کردن آن ها از خدمت اقدام کنند.

آن ها همچنین خواهان سهمی در کمک هایی هستند که برای اهداف فنی و توسعه اقتصادی در کشور هزینه می شود هستند.  سه تن از برادران معتقدند که عشایر باید برنامه‌ای درازمدت داشته باشند که به موجب آن بتوان آنها را اسکان داد و در جمعیت ایرانی ادغام کرد.

آنها بیش از همه خواهان توسعه یک نهاد ایرانی هستند که مسئولیت اصلی آن نه تنها نظارت بر عشایر، بلکه مسئولیت رفاه آنها  را نیز در دست باشد. آنها خواهان یک دفتر امور عشایری هستند که کارکردهای رفاهی فراتر از مسئولیت های پلیسی داشته باشد.

 

به محض خروج از کمپ نمی توان متوجه تغییر جو شد. به طور خاص به من اطلاع دادند که آنها بحث های خود را تا شب پیش برده اند و یک تصمیم قطعی گرفته اند: آنها در آینده با اعضای حزب توده تماس نخواهند داشت، با کسی به عنوان واسطه بین آنها صحبت نخواهند کرد. آنها اظهار داشتند که اکنون متوجه شده اند که حزب توده فقط از قشقایی ها به نفع خود استفاده می کند و بسیار مشتاق بودند که مرا تحت تأثیر قرار دهند که در آینده هیچ نماینده دیگری را ملاقات نخواهند کرد. لازم به ذکر است که حزب توده قطعاً تمام مهمات مورد نیاز و کمک تسلیحاتی و ارتباطی را به آنها وعده داده بود. واضح است که آنها اکنون هیچ کاری با این موضوع نخواهند داشت.

 

فردای آن روز پس از بازگشت به خانه، بهمن بیگی به من خبر داد که از طرف خسرو به یکی از رؤسای طوایف پیام داده است که قرار است با دولت صلح کنند.

در ارزیابی وضعیت کنونی معتقدم که در نتیجه تماس ها و روابط آقای هندرسون که در گذشته توسط مقامات سفارت با خسرو برقرار بوده و همچنین تلاش هایی که توسط نمایندگان دولت ایران انجام شده است، پیشرفت های زیادی حاصل شده است. . من اعتقاد ندارم قشقایی ها دست به فعالیت مسلحانه بزنند مگر اینکه احساس کنند تحت فشار قرار می گیرند یا باید حادثه ناگواری بین اعضای قبیله و نظامیان رخ دهد. با این حال، به من تضمین داده شده است که آنها تمام تلاش خود را برای جلوگیری از وقوع هر حادثه ای به کار خواهند بست و اگر حادثه ای رخ داد، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش آن به یک درگیری بزرگتر انجام خواهند داد.

 

نیروهایی را در نزدیکی شیراز به صحنه خواهند برد. این امر امسال به دلیل خشکسالی شدید در جنوب باعث ناراحتی آنها نخواهد شد. با ماندن در این منطقه تا اولین بارندگی سود خواهند برد. آنها احتمالاً حمایت آشکاری از دولت فعلی نخواهند کرد، اما از هرگونه اقدام ضد دولتی خودداری خواهند کرد. آنها معتقدند که این دولت با دسیسه های دربار سلطنتی سقوط خواهد کرد و در آن صورت فرصتی برای حمایت از دولت سوم سازنده خواهند داشت. اگر این اتفاق نیفتد و تا دو یا سه ماه آینده هیچ حادثه ای رخ ندهد و آنها مطمئن باشند که این دولت قدرت دارد، احتمال زیادی وجود دارد که از آن حمایت کنند. اگر این دولت دو یا سه ماه بر سر کار بماند، به نظر من برخی از برادران به تهران می‌آیند (به نشان خسرو) که در آن زمان می‌توان به آشتی کامل رسید.

 

من یک چیز را انتخاب کردم که کاملاً قادر به ارزیابی آن نیستم، اما احساس می کنم باید منتقل شود. حبیب ( رضا زاده قشقایی – سخنگوی خوانین قشقایی در تهران) مورد پسند قشقایی‌هاست، اما نسبت به تعدادی از آنها چندان اهمیتی ندارد، دلیلش این است که از زمان انحلال قبیله‌اش، نماینده هیچ قومی نیست. و ثانیاً، برخی احساس می کنند که او منافع شخصی را بر خدمت به قبایل ترجیح می دهد.

 

ای سی برایانت (رییس سازمان اصل چهار آمریکا در فارس)

منبع: آرشیو ملی، RG 469، سوابق آژانس های کمک خارجی ایالات متحده 1948-1961، ماموریت در ایران، پرونده های موضوع دفتر اجرایی (پرونده مرکزی) 1951-1961، کادر 7، پوشه 6، 350. راز. چاپ شده از یک نسخه بدون حروف، که به یادداشت پوششی از وارن به هندرسون در تاریخ 12 سپتامبر پیوست شده است..

 

آیا دخالت مسلحانه حزب توده با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سبب جنگ چریکی می شد؟ بخش اول

آیا دخالت مسلحانه حزب توده با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سبب جنگ چریکی می شد؟


نوشته ی: نوروز دَرداری (فولادی)

بسیار خوانده و شنیده‌ایم که چرا حزب توده به رغم برخورداری از سازمانی مخفی در ارتش شاهنشاهی، برای مقابله با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق دست به اقدام مؤثری نزد و در مقابل کودتا ساکت و منفعل ماند؟

رهبران حزب توده در توجیه سکوت خود، معمولاً مخالفت دکتر مصدق با دخالت آنها برای مقابله با کودتا را مطرح می‌کنند؛ موضوعی که برخی مدافعان دکتر مصدق و بعضی کادرهای بریده از حزب توده، آن را نمی‌پذیرند و نهایتاً رهبران حزب را به ارتکاب «خیانت» متهم می‌کنند.

از نگاه من اما اصل این ایراد و پرسش، جای ایراد و پرسش دارد! من نمی‌دانم استعلام حزب توده از دکتر مصدق برای مقابله با کودتا و پاسخ منفی دکتر مصدق به آنها تا چه اندازه قرین واقعیت است؛ اما اگر چنین اتفاقی به واقع روی داده باشد؛ مصدق با پاسخ منفی خود، تعهد و مسوولیتی تاریخی از خود نشان داده است!

اگر فرض کنیم که دکتر مصدق به درخواست فرضی حزب توده پاسخ مثبت می‌داد و آنگاه سازمان نظامی حزب توده از مخفیگاه خود خارج می‌شد و کودتاگران را در نبردی خیابانی شکست می‌داد؛ پس از آن، چه اتفاقی می‌افتاد؟

پاسخ تقریباً روشن است. حزب توده نیروی مسلط صحنه‌ی سیاسی ایران می‌شد و دکتر مصدق عملاً به صورت نخست وزیری تحت کنترل آنها در می‌آمد! قطعاً دکتر مصدق به چنین نقشی تن نمی‌داد و اختلاف عمیق بین آنان، حزب را به سمت تعیین نخست وزیری همسو با سیاست‌های خود هدایت می‌کرد!

به نظرم کار حتی به این مسایل هم نمی‌کشید. دو سال پیش از آن تاریخ، جنگ سرد بین غرب و شرق آغاز شده بود و متحدان غربی به رهبری آمریکا و بریتانیا محال بود اجاز‌ی تسلط حزب توده به عنوان متحد شوروی را بر ایران بدهند. بنابراین به محض ورود حزب توده به صحنه، آنها حتی به بهای اشغال نظامی ایران، آن را تار و مار می‌کردند.

در این میان استالین هم مرده بود و آثار جنگ قدرت بر سر جانشینی او، هنوز بین رهبران حزب کمونیست شوروی، جریان داشت. بنابراین، خروشچف نیز آمادگی و علاقه‌ای برای دخالت در مساله‌ی خطیری چون ایران را نداشت؛ اما اگرهم می‌داشت؛ بحرانی بسیار خطرناک‌تر از بحران موشکی کوبا بین دو طرف بروز می‌کرد که قربانی اصلی آن ایران بود.

با این حساب، همه‌ی بحث‌های مربوط به مذمت بی تحرکی حزب توده در برابر کودتای ۲۸ مرداد، باطل است! به گمان من، اگر حزب توده یک کار درست در تاریخ خود کرده باشد؛ همان عدم ورودش به صحنه‌ی وقایع مربوط به کودتای ۲۸ مرداد است![1]

طرح  آمریکا برای استقرار پایگاه های چریکی در ایران به کمک عشایر قشقایی ها

 دو تن از برادران قشقایی محمد حسین خان و خسرو خان در تاریخ ، ۲۵ ژوئن ۱۹۵۱.( تاریخ - ۴ تیرماه ۱۳۳۰ ) برای دیداری وارد واشتگتن آمریکا رفته بودند. ضمنا در همین ایام سفر برادران قشقایی به آمریکا طرح (سی آی ا)  برای بررسی و آماده سازی و فراهم کردن یک برنامه برای جنگ های چریکی در میان عشایر ایران به خصوص توسط قشقاییان در آمریکا تحت بررسی و مطالعه و گفتگو قرار گرفت که پاره ای از اسناد منتشر شده در این رابطه نشان داده می شوند:

اسناد منتشره سازمان «سی آی ا» « به عنوان بخشی از برنامه صیانت از ایران برای دوری از کمونیزم و شوروی برنامه داشتند که یک گروه چریکی را سازمان دهی و آماده کنند که  تا در صورتی که حزب توده  از هرج و مرج موجود در ایران بهره برداری  کرده و قدرت را به دست گرفتند با آنان به مبارزه برخیزد و در اسناد منتشر شده نکاتی در این مورد به شرح زیر دیده می شود:

«فوق العاده محرمانه – اطلاعات امنیتی - وزارت امورخارجه واشنگنون – دی –سی

تاریخ ۲۰ مارچ ۱۹۵۳(۲۹ اسفند ۱۳۳۱)

موضوع: اولین گزارش پیشرفت : در رابطه با پاراگراف ۵- الف از ان اس سی-(سیاست آمریکا در مورد شرایط موجود ایران)

....بند ای (E)در صفحه شش: عملّیات سیاسی ویژه:

1-      در حال حاضر سیا یک انباری از مهمات، اسلحه سبک و مواد منفرجه  در قرارگاه نیروی هوایی خود در تریپولی(لیبی) دارد.این مهمات برای یک گروه پارتیزانی هزار نفره برای یک مدت شش ماهه کفایت می کند.در صورت نیاز مواد لازم برای تجهیز چهار هزار نفر( در مکانی های نیوجرسی، اسماعیلیه در کانال سوئز و تریپولی) در دست می باشد و وجود دارد. سازمان سیا، در نظر دارد که اقدامات لازم را برای تهیه، وسایل تغذیه و پوشاک و سایر امکانات را هم فراهم کند.بررسی و برآوردهای ضروری برای این برنامه در دست تهیه است.

2-      در عرض سه تا چهار هفته می توان این تدارکات را با وسایل هوایی و دریایی به برخی از عشایر قوی در جنوب ایران (به ویژه ایل قشقایی) که در صورت کودتای ( حزب توده) آماده همکاری  و مقاومت در برابر آنان هستند، قرار داد. به دلایل امنیتی و سیاسی این برنامه، هیچ گونه  اقدامی برای تماس و مطلع کردن  مقامات رسمی ایران صورت نگرفته است.

سازمان سی آی ا- قراردادی با رهبران ایل قشقایی در جنوب ایران  دارد. که یک مخفیگاه امنی برای اداره امور چریکی ایجاد نماید. و از این طریق بتواند  با استقرار مامورین اطلاعاتی در آن ارتباط و هدایت و تهیه امکانات پارتیزانی را در اختیار گروه های چریکی قرار دهد.(برآورد بیست هزار ) به چهار نفر ازاعضای یکی از گروه ها، آموزش لازم توسط سازمان سیا، برای ارتباطات رادیو  داده شده است. شرایط در جنوب ایران، رفتار و کردار ارتشیان ایران و ایلات همجوار،وضعیت دولت اشغال کننده یادولت در مهاجرت،عکس العمل عشایر مورد نظرو حدود حمایت ما  و خواست و توانایی ایل برای اقدامات مقاومتی در زمان اشغال ایران توسط حزب توده قابل تامل و تعمق است.

در حال حاضر سازمان سیا ده نفر از افراد بومی  را برای کاربری رادیو در نقاط مختلف ایران مجهز کرده ایم که سازمان سیا  به هنگام ضرورت می تواند با آن ها تماس رادیویی داشته باشد. سایر افراد نیز در حال آموزش هستند.»  [2]

امضاء کننده این گزارش – والتر بی اسمیت معاون وزارت امورخارجه است. گیرنده آن دبیر امنیت ملّی آمریکا .

در هیچ یک از نوشته ها و مصاحبه های رهبران قشقایی سخنی در این زمینه سخنی گفته و یا نوشته نشده است آیا آن ها از این طرح با خبر بوده اند یا نه ؟ معلوم نیست. این گزارش که صفحه هفت آن در این بخش چاپ شده است، در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۳۱ یعنی پنج ماه قبل از کودتا ی ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ است. بر اساس روزنوشت های محمّد ناصر قشقایی وی به دستور جبهه ملّی ایران در دهم اسفند ماه ۱۳۳۱ به میان ایل رفته بود.

****

سند ردیف ۳۸ تهیه شده برای یادداشت جهت ضبط در بایگانی -

واشنگتن، بدون تاریخ.

در ایران راه اندازی یک شورش عشایر ی که  توسط قشقایی ها رهبری شود مورد نظر است. هر چند که آنان یک موضع ضد انگلیسی دارند،  اما توافق و مشارکت انگلستان در این برنامه (شورش) ضروری است. اما در این صورت ممکن است که شوروی ها از معاهده امنیتی سال ۱۹۲۱ خود(برای حمله به ایران -م) استفاده نماید. [3].

قشقایی ها به طورمحرمانه علاءم کرده اند که به هیچ وجه یک دولتی که با مشارکت حزب کمونیست توده را در ایران تحمل نخواهند کرد و این مراتب را رسما به (صاحبان قدرت) در اروپا مطرح خواهند کرد.این بدان معنی است که قیام ممکن است به جای یک شورش داخلی یک وضعیت تجزیه طلبانه داشته باشد. آنها (قشقایی ها) ادعا می کنند که به تنهایی می توانند ارتش ایران را شکست دهند، اگر از طرف آذربایجان و بارزانی (کردستان )حمایت شوند. اگر اتحاد شوروی دخالت کند شرایط آن ها ناامید کننده خواهد بود اما تا انتها به مبارزه ادامه خواهند داد.

یاد آوری می شود که در سال ۱۹۴۶(۱۳۲۵ش) قشقایی ها در یک رو در رویی با ارتش ایران یک هنگ را شکست داده و آن ها را خلع صلاح نموده و شهر شیراز را محاصره کردند.صلح و سازش بین آن ها و دولت از طریق مذاکره و مصالحه به دست آمد.

عشایر قشقایی دارای جمعیتی حدود ۳۰۰،۰۰۰ نفر مقتدر هستند که بسیار سازمان یافته و یک پارچه برای نبردها نامنظم می باشند.دستاورد چنین شورشی ممکن است دردسر آفرین باشد. قشقایی ها اهل بلوف زدن نبوده و بسیار متعهد و مصمم هستند.[4]    

این یادداشت پیوست به یک نامه به تاریخ ۶ ژوئیه از لوسیوس D.Battle، Special Assistant دستیار مخصوص از وزیر امور خارجه، به دبیرخانه اجرایی متصل شده است، که در آن آمده است: "جان والی معاون وزیر امور خارجه امروز با معاون وزیران موافقت کرد. او گفت که او اخیرا برخی از گروه های مورد علاقه خود را به طور غیرمستقیم مورد توجه قرار داده است. امیدوار است که به زودی از سرنوشت جنگ و جنگ جهانی دوری کند. آیا می توان این اطلاعات را برای آقای مک گری فرستاد؟ "

۳۷۶ / ۴۲۸-S / ۸۰۰۲۲

-       طرح کلی پروژه آماده شده در آژانس مرکزی

واشنگتن، ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۱.پروژه [کمتر از ۱ خط  افشاء نشده است]

سند ردیف ۴۰ - طرح کلی پروژه تهیه شده در سازمان مرکزی اطلاعات

واشنگتن، ۲۶ ژوئیه ۱۹۵۱.

پروژه [کمتر از ۱ خط منتشر نشده است]

 هدف: نفوذ به مناطق عشایری , به طور کلی، و به طور خاص جنوب غربی ایران، که  برای مدت طولانی  مشکلی در بخش سیاست گذاری وزارت امورخارجه(OPC) بوده است. ایل قشقایی از قوی ترین ایلات در منطقه جنوب غربی ایران است . این ناحیه مناسب ترین منطقه برای ایجاد پایگاه جنگ و گریز و نبردهای چریکی است.

به دلیل حساسیت منطقه برای دولت(ایران)، سفر و دستیابی افراد بیگانه به این دیار توسط دولت محدود وممنوع بوده است.این محدودیت دولتی سبب شده است که دسترسی ما برای تهیه اطلاعات و شناخت منطقه کار مشکلی شده و نتوانسته ایم آگاهی لازم برای شناسایی این منطقه برای (OPC) بخش سیاست گذاری تهیه نماییم.

و ایجاد خانه های امن و تامین تدارکات لازم از طریق خلیج فارس و  استخدام و به کارگیری نیروهای هدف این برنامه : شناخت و نفوذ در منطقه جنوب غربی ایران است برای بررسی و استقرار یک برنامه پارتیزانی) جنگ و گریز و تشکیل پایگاهی برای فرودآمدن،تهیه و تعیین مسیر ها ورودی برای خرابکاری

محلی برای فعالیت های چریکی میباشد.[5]   

سند ردیف ۱۲۰ روابط خارجی، ۱۹۵۴-۱۹۵۴، ایران، ۱۹۵۱-۱۹۵۴

در طرح پیشنهادی در حال حاضر تعدادی از عوامل ترکیب شده اند که   برای OPC (دفتر هماهنگی سیاستگذاری) فرصتی برای نفوذ به منطقه مورد بحث(در میان عشایر قشقایی) را  فراهم می کند.  آنها عبارتند از: [۷ سطر و نیم در این بخش حذف شده اند) به علاوه . [۲ پاراگراف (۲۲ خط) رمزگشایی نشده است}

مزایای مورد استفاده  OPC(دفتر هماهنگی سیاستگذاری)  از اجرای این پروژه عبارتند از:

قرار دادن عوامل OPC در داخل ناحیه قابل دسترسی؛

- امکان بررسی و ارزیابی ارزش بالقوه نیروی عشایر ای توسط OPC در امور چریکی وفعالیت های جنگی؛

- امکان برای ایجاد شبکه های(پارتیزانی) فرار و تخریب، خانه های امن و نواحی فرودآمدن؛

- به علاوه دست دادن فرصت مناسب برای ایجاد و پیشرفت روابط خوب میان خاندان قشقایی و قبایل و ایالات متحده به عنوان وسیله ای برای تضمین همکاری قشقایی در صورت حمله شوروی یا ایجاد یک دولت وابسته در تهران.

۴. خطرات این طرح [یک سطر و نیم افشاء نشده است] اعتقاد بر این است که خطر و زیان زیادی از این طرح در حداقل است و به نظر می رسد که مزایای ذکر شده در بالا ریسک کمی داشته و هزینه و ریسک آن را برای OPC   قابل قبول و توجیح می باشد.  از آنجایی که قشقایی اهداکنندگان مستقیم این پروژه است، احتمال این که آنها  منابع مالی لازم را تامین نمایند بسیار دور از دسترس است.

۵. وضعیت فعلی [۱ پاراگراف (۷ خط) رمزگشایی و منتشر نشده است]

 ۶. اطلاعات بودجه (۲۵ خط) افشا و منتشر نشده] [این بخش جزئیات اضافی مربوط به بودجه پروژه است.]

منبع:آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDI، وظیفه ۳۳R۰۰۶۰۱A، جعبه ۱۷، پوشه ۴، شورای امنیت ملّی ۱۰۷ سری. فوق سری. طراحی شده توسط روزولت و با نام [نام منتشر نشده است}. امضایی از طرف Wisner موافقت شده است. این یادداشت به یک یادداشت از روزولت به ویسنر، در تاریخ ۹ اکتبر، مندرج شده است: "به همین منظور برای ارتباط با رئیس جمهور، با استفاده از جلسه امنیت ملّی در جلسه فردا برای تحولات اخیر در عملّیات OPC در ایران، پیوست شده است."

 

فوریه ۱۹۵۱ - فوریه ۱۹۵۲ - ۱۳۹

سند ردیف  ۴۸. یادداشت برای ثبت(سابقه)- ۱

واشنگتن، ۹ اکتبر ۱۹۵۱.(۱۶ مهر ۱۳۳۰)

عملّیات در ایران

۱. سیا بر بحران سیاسی فوری در ایران که می بایست از راه دیپلماسی حل و فصل شوند نمی تواند اثر گذار باشد.

مأموریت اصلی ما مقابله با فعالیت های حزب کمونیست توده در ایران و بیدار کردن و توجه دادن مقامات ایرانی  به این خطرات کمونیسم باز می گردد. فعالیت های این بخش ها در ماه اوت(۱۹۵۱) با موفقیت چشمگیری همراه بود. در ماه سپتامبر، زمانی که حزب توده به طور عمده غیرفعال بود، عوامل ما بر برنامه ریزی عملّیات گسترش یافته تمرکز کردند و تاکید بر برنامه های اطلاعاتی و توانایی های حزب توده را فراهم آوردند.چنانچه این بحران های فوری حل و مرتفع شوند، ما می توانیم به آزار و مانع سازی ادامه دهیم و در نهایت فعالیت های کمونیستی را در ایران خنثی کنیم.

در چارچوب و با توجه به مأموریت اصلی ما، فعالیت های ما عبارتند از:

الف. [پنج خط طبقه بندی شده باقی مانده است] این مقامات با عوامل ما همکاری می کنند که به نوبه خود، از طریق نفوذ در حزب توده، برنامه و اقدامات حزب را به پلیس اطلاع می دهند. . ما موفق شده ایم نفوذ و اعتبار حزب کمونیست را در میان عناصر کارگری در کارخانه مهم دخانیات تهران تنزل دهیم و تسلط حزب را در میان کارگران اصفهان شکست دهیم.

همانطور که عملّیات ما در طول ماه رمضان نشان داده شده است، روحانیت ایرانی یک ابزار مهم ضد کمونیست است. بر این اساس، رهبران مذهبی در طول ماه مقدس محرم (اکتبر) برای هدایت احساس مردم علیه توده بسیج شده اند. علاوه بر این، یک کتاب تبلیغاتی "سیاه" (به نام حمله شوروی علیه اسلام) نوشته شده، منتشر شده و در حال پخش است. تظاهرات ضد تظاهرات حزب توده نیز در ماه اکتبر برگزار شد.

 ب. برنامه هزینه های جنگ روانی ما گسترش یافته و این هزینه ها شامل:(کمتر از یک سطر همچنان محرمانه باقی است) و برای خرید نسخه های چاپی و ایجاد یک تأسیسات چاپی [۳ خط از طبقه بندی رها نشده] است.

 ج سازماندهی فعالیت های پشتیبانی محرمانه پیشرفت داشته است. جلسات مقدماتی با دولت بریتانیا در زمینه برنامه ریزی(پارتیزانی) تعقیب و گریز ، تخریب، تخریب و عموم فعالیت های پشتیبانی بر گذار شده است.

بررسی های میدانی توسط هوا و زمین  E & E )) (روش جنگ و گریز Evasion and Escape) صورت گرفته است. ما با رهبران پر نفوذ عشایر قشقایی در جنوب غربی در تماس و ارتباط بوده ایم و به ما اطمینان رسمی داده اند که در زمینه درگیری های چریکی( جنگ و گریز) به ما در  تهیه ، تدارک و انتقال اطلاعات در این زمینه همچنین تشکیل نیروهای مقاومت کمک خواهند کرد.ما اکنون در صدد استقرار افراد آمریکایی در ناحیه این عشایر هستیم.

ج) یک بند شامل سه سطر افشاء و منتشر نشده است[6]

 

۲۳۸ روابط خارجی، ۱۹۵۴-۱۹۵۴، ایران، ۱۹۵۱-۱۹۵۴

سند ردیف ۷۴ یادداشت برای ضبط ۱

واشنگتن، ۲۱ مه ۱۹۵۲.(۳۱ اردیبهشت ۱۳۳۱)

موضوع: مصاحبه با  آقایان قشقایی به تاریخ بیستم ماه می ۱۹۵۲ برابر با ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۱

بنا به  درخواست سناتور ایالتی - دیوید ون الستین -David van Alstyne از نیوجرسی، من با آقای ناصر قشقایی و عبدالله قشقایی ملاقات کردم.  مطلع بودم که ما نباید در مورد نفت صحبت می کردیم.  اما مصاحبه به منظور کسب اطلاع در باره مواردی بود که قشقایی در ارتش ایران به عنوان خطر مطرح می کردند بود.در این مصاحبه آقای قشقایی اظهار داشت که من می ترسم که اگر درگیری صورت گیرد شرایطی پیش خواهد آمد که بسیاری از تجهیزات ارتش ایران به دست دشمنان ما یعنی روس بیفتد. به باور آن ها بسیاری از افسران جوان ارتش ایران دارای تمایلات کمونیستی هستند و در درگیریها برای کشور مبارزه نخواهند کرد.این افسران بسیاری از سربازان را گمراه کرده اند و بنا براین ضرورتی ندارد که اسلحه های آمریکایی در اختیار آنان قرار داده شود.

آن ها از روحیه دلاوری جنگجویان قشقایی سخن گفته و از جلب حمایت سایر اقوام عشایری در حمایت آن ها تاکید داشتند که همه این گروه ها در راه منافع کشور در برابر هر مهاجمی آماده  فداکاری خواهند بود. هشدار ویژه آنان چنین بود که به مسئولین نظامی یادآوری شود که در تهیه و تحویل اسلحه در ایران مراقب باشند که چه نوع اسلحه ای و در اختیار چه کسانی قرار می دهند باشند. و از افتادن این اسلحه ها در دست افراد ناباب اجتناب کنند.

یک سوال دیگری که مطرح کردند این بود که روش عملّیات و ماموریت نظامی ما در ایران چگونه خواهد بود؟ آن ها گفتند که افراد ماموری که میزنشین های اداری در تهران هستند و غالبا با کسانی سخن می گویند که به زبان انگلیسی آشنا هستند و تعدادشان محدود است بنا بر این آن ها با مردم جامعه ایرانی تماس ندارند و قادر نیستند که عواطف و احساسات مردم ایران را درک کرده و ارزیابی درستی داشته باشند. اگر آن ها بتوانند با مردم و افراد بیشتری در سطح کشور در تماس باشند می توانند خطرات روش فعلی ماموریت را شناسایی کرده و آگاهی بهتری داشته باشند.



[1] کودتای ۲۸ مرداد و نقش حزب توده | احمد زیدآبادی - ۲۸ مرداد ۱۳۹۷

 [2] اسناد منتشر شده توسط دولت آمریکا –در رابطه با کودتای  28 مرداد بر گرفته از :

 https://nsarchive.gwu.edu/NSAEBB/NSAEBB126/iran530320.pdf

[3] بر اساس فصل ششم این قرار دادبین ایران و روسیه: طرفین معظمتین متعاهدتین موافقت حاصل کردند که هر گاه ممالک ثالثی بخواهند به وسیله دخالت مسلحه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجری دارند یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند و اگر ضمناً خطری سرحدات دولت جمهوری اتحادی شوروی روسیه خودش نتواند این خطر را رفع نماید دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران وارد نماید تا اینکه برای دفاع از خود اقدام‌های لازم نظامی را به عمل آورد دولت شوروی روسیه متعهد است که پس از رفع خطر بلادرنگ قشون خود را از حدود ایران خارج نماید.

[4] منبع: آرشیو ملّی، RG 59، فایلهای مرکزی 1950-1954، 788.00 / 7-651. راز. جان والی از اداره امور اروپا، سفیر سابق ایران، تهیه شده است

 

[5] منبع ۱: آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDO، Job 58-00070R، جعبه 12، پوشه 496، طرح عملّیاتی عملّیات OPC، رول 96. رمز بالا. با توجه به یک یادداشت پیوست این طرح توسط( انتشار نام مجاز نشده است) تهیه شده و توسط مقام جانشین سازمان ADPC(نام وی نیز فاش نشده است) در دوم آگست تصویب شده و آقای ویزنرWisner

در ۶ آگست با نوشتن این متن:تصویب شد مشروط بر این که این مصوبه از مبلغ (میزان آن افشاء نشده است) بالاتر نرود به علاوه باید بررسی به تصویب PRC (بخش بررسی سیاست گذاری ها) برسد."

۲.شورای امنیت ملّی مدیریت ۱۰/۲ به تاریخ ۱۸ ژوین ۱۹۴۸.اجرای برنامه را به صورت محرمانه تصویب کرده است و در انتشارات روابط خارجی سالهای ۱۹۴۵-۱۹۵۰.راه اندازی فعالیت های اطلاعاتی صفحات ۷۱۳-۷۱۵(سند ۲۹۳) 

 

 

[6] منبع: آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDI، وظیفه 33R00601A، جعبه 17، پوشه 4، شورای امنیت ملّی 107 سری. فوق سری. طراحی شده توسط روزولت و با نام [نام افشاء نشده است] از طرف Wisner تایید شده است. این یادداشت به یک یادداشت از  طرف روزولت به ویسنر، به تاریخ 9 اکتبر، ارجاع شده است: "با استفاده از این پیوست برای ارتباط با رئیس جمهور، با استفاده از یادداشت طرح موضوع ایران در شورای امنیت ملّی، در جلسه فردا برای بررسی تحولات اخیر در عملّیات OPC در ایران پیوست شده است."