358گزارش از سفارت در ایران به وزارت امور خارجه1
شماره 410 -- تهران 20 دی 1334.
موضوع : گفتگو با زاهدی نخست وزیر
این افتخار را دارم که یادداشتی را در مورد عشایر قشقایی که در تاریخ 16 دی ماه 1334 بین سپهبد فضل الله زاهدی، نخست وزیر ایران و اینجانب انجام شد، ضمیمه کنم.
با احترام، لوی دبلیو هندرسون
یاد داشت گفتگو- تهران 16 دی 1334.
موضوع : گفتگو با نخست وزیر زاهدی در 16 دی 1333 در مورد وضعیت کنونی خان های قشقایی
در گفت وگویی که در 16 دی ماه با سرلشکر فضل الله زاهدی داشتم، از او پرسیدم که آخرین تحول در مورد قشقایی خان های دگراندیش چیست؟
نخستوزیر گفت که گمان میبرد من میدانستم که ناصرخان، سناتور سابق که به عنوان سخنگوی ارشد چهار برادر عمل میکرد، مدتی در تهران بوده است. ناصر پس از ورود به تهران به نخست وزیر مراجعه کرده و به او اطلاع داده بود که حاضر است (الف) در صورت پذیرفتن شاه از شاه بخواهد تا به سوگند جدی او قول دهد که او و برادرانش صادقانه به شاه خدمت کنند و قوانین کشور را رعایت کنند، یا (ب) اگر شاه از او پذیرایی نکند، در هر صورت متعهد خواهد شد که او و برادرانش تابع قانون وفادار کشور باشند. در مناطق قبیله ای خود در جنوب آرام زندگی کنند یا (ج) در صورت تمایل شاه کشور را ترک کنند. اگر قرار بود کشور را ترک کنند، امیدوار بودند که دولت حاضر شود مقداری از داراییهایشان را با ارز خریداری کند تا بتوانند در خارج از کشور بتوانند زندگی خود را تامین کنند.
ناصر در گفتوگو با نخستوزیر اصرار کرده بود که برادرانش آمادهاند تا در ادامه هر یک از رشتههای فوق الذکر که ممکن است مورد پسند شاه باشد، به او بپیوندند. البته آنها ترجیح میدهند که به آنها اجازه داده شود که با شاه بیعت کنند و با اعمال خود ثابت کنند که در آینده میخواهند رعایا وفادار و شهروندانی قانونمند باشند.
زاهدی به من گفت که این موضوع را با شاه در میان گذاشته است که موضع گرفته بود هر چه خوانین به قشقایی ها قول بدهند قابل اعتماد نیست و بنابراین سه تن از برادران به نام های ناصر، خسرو و محمد حسین باید کشور را ترک کنند. نخست وزیر گفت که او این اطلاعات را «امروز صبح» به ناصر داده است و ناصر بدون هیچ گونه تعجب بزرگی این تصمیم را گرفته است. ناصر گفته بود که او و برادرانش بودجه کافی در خارج از کشور برای زندگی ندارند. خودش فقط 17000 دلار در بانک های خارجی داشت. از این رو او درخواست کرده بود که به آنها اجازه داده شود برخی از اموال خود را بفروشند و درآمد حاصل از آن را به ارز تبدیل کنند. اگرچه نخست وزیر به ناصر پاسخ قطعی نداده بود، اما به او گفت که قانع کردن وزیر دارایی برای دادن ارز برای این منظور بسیار دشوار است.
نخست وزیر به من اشاره کرد که خوشحالم که اوضاع قشقایی اینقدر مناسب حل و فصل شده است. هم شاه و هم رئیس ستاد ارتش در گذشته اصرار داشتند که ارتش ایران علیه عشایر قشقایی اقدام کند. نخست وزیر اما بر این موضع پایبند بود که با صبر و استحکام می توان مشکل قشقایی را بدون خونریزی حل کرد. دولت موفق شده بود اتحاد قشقایی را در هم بشکند و حمایت سه طایفه مهم را جلب کند. تنها زمانی که خان ها متوجه شدند که امپراتوری قبیله ای آنها در حال فروپاشی است و حزب توده به وعده های خود برای برانگیختن قیام در مناطق مختلف کشور عمل نمی کند، تسلیم شدند. او افتخار می کرد که دولت در مبارزه با خوانین قشقایی بدون شلیک گلوله پیروز شده است. البته کار زیادی باقی مانده بود تا اینکه بتوان گفت مشکل قشقایی ها به طور قطع برطرف می شود.
لوی دبلیو هندرسون
منبع: آرشیو ملی, RG 59, Central Files 1950–1954, 788.00/1–1154. راز پیش نویس توسط هندرسون. دریافت در 23 ژانویه. یک نسخه به لندن ارسال شد.↩