قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

قشقایی ها در دوران آقا محمد خان قاجار

کوچاندن قشقایی ها به خوزستان - هفتکل

رهبری ایل قشقایی  و ترکان فارس در دوره زندیه با هاشم خان قشقایی بود. اسماعیل خان و پسرش جانی خان هردو در دربار خان زند  به صورتی  همراه آقامحمد خان  قاجار گروگان بودند. در تاریخ های دوره زندیه و آقامحمد خان از سرنوشت هاشم خان برادر اسماعیل خان که ایل بیگی قشقایی در دوران کریم خان  بود  ذکری به میان نیامده است.

بعد از فوت کریم خان- اسماعیل خان و پسرش جانی خان با جانشینان وی همکاری نزدیکی داشتند و  بعدها  بهای سنگینی نیز برای این مشارکت پرداخت کردند. اسماعیل خان قشقایی توسط یکی از  مدعیان سلطنت از خانواده زند  به نام علی مراد خان به قتل رسید . پس از کشته شدن اسماعیل خان فرزندش جانی خان رهبری ایل قشقایی را بر عهده گرفت. وی  نیز در همه دوران حکومت لطفعلی خان زند با وی همکاری داشت.  پس از شکست لطفعلی خان وی مورد تعقیب آقا محمد خان قاجار قرار گرفت و برای نجات خویش از شهر به میان ایل و دامنه کوه ها فرار کرد.

 

آقا محمد خان قاجار شانزده سال در شیراز در اسارت و درشیراز تحت نظر زندیان در زندان  بود. در این دوره اسارت تحت نظر اسماعیل خان قشقایی قرار داشته است. وی بعد از فرار و توسعه قدرت خویش قبل از این که  بر تخت سلطنت تکیه بزند سر راه خود به اصفهان برای تنبیه ایل قشقایی و انتقام گرفتن  از جانی خان ایل بیگی جدید قشقایی به گندمان مرکز ایلخان نشین قشقایی  لشکر کشید.

 میر خواند، محمد بن خاوند شاه نویسنده کتاب تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفا در این باره می نویسد:«در بهار سال فیروزى مآل یک‌هزار و دویست و دو (١٢٠٢ ه‍/١٧٨٨ م) حضرت خدیو (آقا محمد خان)قاجار از دار السّلطنة طهران با سپاهى انبوه و صفوفى چون کوه روى به ساحت عراق کرده نواب امیرزاده آزاده نایب السّلطنة العلیة العالیة فتحعلى خان مشهور به بابا خان را مأمور به تسخیر یزد و تدمیر تقى خان یزدى  فرمود و اردوى کیهان‌پوى شهریارى به چمن گندمان و کوشک زرد نهضت گزید. و منظور نظر شهریار بحر و بر تنبیه طوایف ایلات فارس خاصه ایل قشقائى بود؛ اما به وقتى در سرحدات ییلاق فارس رسیده که ایل مذکور از بیم شاه منصور کوچیده قاچقائى شده (فراری)بودند. لهذا موکب فیروزى کوکب شهریار قاجار به منزل مشهور به مشهد امّ- النّبى و موسوم به مرغاب که مقبرۀ کیخسرو [1] است نزول فرموده جلالت کیخسروى و عدالت خسروى را تجدید فرمود و ایلات آن حدود را غارت کرده، بعد از چندى که معلوم آمد از جانب خصم تقدیمى به رزم نخواهد شد و در شهربند شیراز که حصارش با فلک البروج انباز است متوقف و متحصن گردیده و ایام شتا دررسید، خاقان منصور قاجار به عراق مراجعت گزید.[2]

کوچ قشقایی ها از فارس به تهران و خوزستان

در این لشکر کشی دست آقامحمد خان به جانی خان ایل بیگی قشقایی نرسید . ولی جانی خان  در تمام دوران سلطنت آقامحمدخان، از بیم حکومت مرکزی متواری و همراه با خانواده و نزدیکان خویش در کوه های زاگرس پناه گرفته بود.[3]  گر چه آقا محمد خان نتوانست به جانی خان دسترسی پیدا کند، اما او گروه زیادی از ایل قشقایی را از ناحیه فارس بیرون رانده و آن ها را به اطراف تهران (ورامین و رودهن) و دامنه های البرز،  در مازندران و به بختیاری کوچ داد.

اوبرلینگ می نویسد:«آقامحمدخان پس از رسیدن به سلطنت برای از هم پاشیدن اقتدار قشقایی ها- دو هزار خانوار قشقایی را به منطقه ی چهارلنگ بختیاری و پنج هزارخانوار را به نواحی ورامین  و مازندران انتقال داد.[4] 

 در دوره زندیه نوشتیم که: با شکست لطفعلی خان از آقا محمد خان و تاسیس سلطنت قاجار، جانی خان و اقوامش به کوه‌های زاگرس پناه بردند، جایی که ایشان تا مرگ آقامحمد خان در آن منطقه پنهان بودند. آقا محمد خان انتقامش را از ایل قشقایی با فرستادن قسمتی از ایل به شمال ایران گرفت،

نگاهی به وضعیت قشقایی نشان می دهد که ایل از هم پاشیده و سران ایل در فرار بودند. و بیش از هفت هزار خانواده از ایل قشقایی در این دوره تبعید شده اند،.  بنا بر این معلوم نیست که تشکیلات ایلی به چه صورتی اداره و هدایت می شده است و چه کسانی بر باقی مانده ایل حکمرانی می کرده است؟ آیا ایل به صورت یک واحد متشکل بوده است یا به صورت طوایف مختلف و تحت سر پرستی های متعدد قرار داشته است. چون بنا به نوشته (لویز بک)  در این موقع هیچ یک از رهبران رده بالای ایل همراه عشایر از فارس همراه تبعید شدگان نبودند.

از سوی دیگر ابرلیبگ می نویسد: در همان دوران بسیاری از طوایف لر و کردی که به همراه کریم خان زند به فارس آمده بودند به ایل قشقایی پیوستند و همین امر سبب افزایش قابل ملاحظه جمعیت ایل شد.[10] چون در این دوره سران ایل بیگی قشقایی در فرار بودتذ و تشکیلات سنتی ایل دچار درهمریختگی و فقدان رهبری سیاسی بود و به همین سبب ارتباط رسمی بین رهبران ایلی و حوزه های دولتی نیست و  گزارشی نیز از رویدادهای ایل قشقایی در نوشته های این دوره دیده نمی شود.

مرگ آقامحمد خان قاجار

آقا محمد خان فرزند محمدحسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی‌خان قاجار فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان بود و در استرآباد حکومت می‌کرد. اینان شیعه مذهب بودند. نادرقلی خان پس از کشتن فتحعلی خان رقیب سرسخت خویش به مقام شاهی رسید. آقا محمد خان که در سال 1200-1203 ق در تهران به نام پادشاه ایران تاجگذاری کرد سرانجام در ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ ق برابر با ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۱۷۷ ش (۱۷ مه ۱۷۹۸) در شوشا درگذشت.

نوشته ای مستند از حضور قشقاییان در میان بختیاری ها در این دوره از تاریخ ایران در دست نیست. اما از مهاجرت بخشی از ایل قشقایی که از دست ایلخان خود به تنگ آمده بودند. ناگزیر از مهاجرت به میان ایل بختیاری می شوند که در نوشته ی تاریخی چنین آمده است: :« در ربیع الثانی سال 1294ه ق طایفه دره شولی(دره شوری)  از ایلات قشقایی از دارابخان ایل بیگی فرار نموده که بروند در ایلات بختیاری. داراب خان مخبر شد آدمی فرستاده نزد خان بابا خان دشمن زیاری ممسنی که ممانعت از رفتن آن ها بکند. هنگام عبور طایفه دره شولی(دره شوری) از ممسنی بابا خان دشمن زیاری جلوگیری طایفه مذکور می نماید. فی مابین طرفین به نزاع انجامیده، جنگ می نمایند. هشت نفر از  طایفه خان بابا خان دشمن زیاری ممسنی زخمدار و کشته می شوند و پنج نفر از طایفه دره شولی(دره شوری) زخمی و کشته می شوند. از جمله مهدی کیخا برادر حاجی بابا کیخا در طایفه دره شولی(دره شوری) کشته شده است. بعد از جنگ فرار نموده طایفه دره شولی(دره شوری) می روند در ایلات بختیاری».(  خفیه نویسان ص 68)

در سفرنامه عتبات، نوشته على رضا تبیان الملک تبریزى، در مورد شنیده های خود از قشقاییان مقیم در میان ایل بختیاری چنین گزارش داده است:«لیکن اراضى را با قدرى اراضى ییلاقى «صمصام السلطنه» [5]فروخته است به مهاجرین ترک قشقائى، که از تعدیات ایلخانى قشقائى به بختیارى‌ها پناه آورده، و آنها را در این نقطه سکونت داده‌اند؛ و آن‌چه خودشان مى‌گفتند به قدر بیست هزار نفر قشقائى از ۴٠ سال قبل، به بختیارى ضمیمه شده، و این اراضى را تا نزدیک رامهرمز به نهصد هزارتومان[6] به «رعیت» ، یعنى همین «مهاجرین» فروخته‌اند.[7]

در میان ساکنین ترک قشقایی در شهر هفتکل در خوزستان در مورد طوایف کوچ داده شده به ایل قشقایی روایاتی از این ایام وجود دارد از جمله:

-        « خوانین بختیاری از شمال مرز خرماکشان پشت نفت سفید و جنوب به دشت دنا و یا دشت وندا[8] و از شرق خاک مکوندی یعنی کوههای برافتاب کو شهر و از غرب به گچ نمره 1 و امام سفید که 21 سهم بوده واگذار میکند و در سردسیر یا ایلاق هم بهمین طریق زمین واگذار میکنند یعنی کوه سبز می کوه-ابدافشان-کله داغی – تا نزدیک حمزه علی کلان این دو ملک را به مبلغ 900 تومان به ترکها میفروشند که در ایلاق و قشلاق از مبدا گرمسیر یعنی چم لی – کوه اسماری – دم دلی ایذه دهدز – کوه الی بروجن نخولان-مهر گرد و سبزه کوه و بالعکس رفته رفته ایل صفی خانی قدرت میگریند و آن بیست و یک  جو ملک را خریداری میکنند و از طرف دیگر شرکت نفت که تاسیس میشود تا سال 1314 شمسی رضا شاه که عشایر را تخته قاپو اسکان یافته(یک جانشینی ) میشوند این اسکان بصورت پراکنده در گرمسیر چم لی لب آب برمکان چم لی کپرهای فریدون اول تنگ قبر علی که معروف کپرهای ملا عسکر –وسر اب مرتضئ علی – کپرهای خان بابا و حاج امیر بوده که در زمان کدخدائی قلی صمیمی در یک جا جمع شدند. شواهد امر گویای آن است که بختیاری ها از سوی غرب وسیله عشایر عرب احساس نا امنی میکرند و بیشتر این نوار مرزی به ایل قشقایی واگذار میکنند از رویه خوانین بختیاری چنین وا نمود میشود که بقول محلی یک تیر و دو نشان از طرفی با خوانین قشقائی میانه خوشی نداشتند و دوم نگهبانی سر زمین های خودشان بوده.[9]

 

 



[1] مقبره ای که در مشهد مرغاب است متعلق به  کورش هخامنشی است. قبلا به کیخسرو و دیگران نسبت داده می شد

[2]  تاریخ روضة الصفا فی سیرة الانبیاء و الملوک و الخلفاجلد:١٣نویسنده:میر خواند، محمد بن خاوند شاه مصحح:کیان‌فر، جمشیدناشر:اساطیر. تهران سال نشر:١٣٨٠

[3] فسایی ص  267

[4]Oberling,1974-,42- 76به نقل از نصیری طیبی ص

[5] نجف قلى خان صمصام السلطنه، فرزند حسین قلى خان ایلخانى بختیارى، در سال ١٢۶٧ ه‍. ق. اصفهان را تصرف کرد و حاکم آن‌جا گردید. وى در مدت عمر خود، در کابینه‌هاى مختلف ٣ بار وزیر جنگ و ٣ بار وزیر داخله (کشور) شد. او ٢ بار نیز صدراعظم (نخست‌وزیر) ایران شده و در ١٣۴٩ ه‍. ق. در سن ٨٢ سالگى درگذشت. (شرح حال رجال ایران،۴/٣٣٠-٣٣۴ .

[6] این مبلغ وجه گزافی برای آن دوره بنظر می رسد. روایت دیگر اشاره به نهصد تومان دارد که منطقی تر می باشد.

[7] سفرنامه های خطی فارسی جلد:٢ - نویسنده:گروهی از نویسندگان- محقق و مصحح:وهومن،هارون ناشر:نشر اختران

محل نشر:تهران - سال نشر:١٣٨٨ ص 469

[8] دشت وندا درست است چون گروهی از اقوام نویسنده از طایفه وندا در همین مکان  مقیم و دارای زمین و باغ بودند

[9] http://haftkel-chamanlala.loxchat.com/

[10] Oberling همان -