قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

قرار داد شرکت نفت دارسی با سرآن قشقایی -۱

در تاریخ معاصر ایران شرکت نفت انگلستان با مدیریت دارسی  علاوه بر قراردادی که در مورد امتیاز نفت خوزستان داشت، برخلاف میل دولت ایران، دارای یک قرارداد جانبی هم با خوانین بختیاری بسته بود. به موجب این قرارداد ، دارسی کلیه زمین هایی را که برای انجام عملیات خود نیاز داشت و البته قبلا طبق فصل اول امتیاز نامه نفت از دولت مرکزی مجوز آنها را گرفته بود، مجددا از بختیاری ها به رایگان دریافت می کرد و تنها مقداری پول بابت خرید اراضی زیر کشت کشاورزی که مورد نیازش بودند می پرداخت.

سران بختیاری در ازای دریافت سالانه دو هزار پوند متعهد شدند که از کلیه راه ها، تاسیسات و نیز از افراد شاغل در عملیات نفت محافظت کنند. خوانین همچنین در قبال دزدی، خسارت و یا هر نوع خرابکاری که ممکن بود در منطقه بختیاری و به وسیله افراد ایل یا دیگران نسبت به تاسیسات، ماشین آلات، اموال، کارگاه ها و اشخاص رخ دهد، مسئول شناخته شده و باید خسارت آن را می پرداختند. به علاوه شرکت نفت سالانه سه درصد از سود سالیانه خود در ایران به سران بختیاری پرداخت می کرد و این سه درصد را از سهم ۱۶ درصدی دولت ایران کم می کرد.


این قرارداد در ایران معروف و نوشته های فراوانی در مورد آن نگاشته و موجود است. ولی دو قرار داد مشابه دیگری نیز در ایران موجود است – یکی توافقنامه با خان های کشکولی - قشقایی و بعد با ایلخان قشقایی و دیگری قرارداد با خان های حیات داودی است.که در مورد آن ها اطلاعاتی منتشر نشده است و داده های موجود نیز بسیار مختصر و نامشخص هستند. هیچ یک از طرفهای ایرانی این قراردادها در نوشته ها و خاطرات خود اسمی اس این قراردادها نبرده اند. از جمله برادران قشقایی یا پسران صولت الدوله قشقایی که یک قرارداد نفتی با شرکت نفت داشته اند ذکری از آن در کتاب ها، مصاحبه های خود از آن نام نبرده اند. در این سلسله از نوشته ها ما ضمن نشر این قراردادها به موارد و مسایل جانی و سیاسی این قرار دادها نیز خواهیم پرداخت.

 

مذاکره شرکت نفت با خان های کشکولی

از سال ۱۹۱۹م (۱۲۹۸ش)  فکر مذاکراه و توافق با خان های کشکولی که از ایلات کنفدراسیون قشقایی بود، برای شروع فعالیت های نفتی در دیار قشقایی نشین مورد توجه  بیل (Bill) کنسول انگلیس مقیم بوشهر قرار گرفت . وی تنها کسی بود که این ایده را برای اولین بار مطرح کرد و پی گیری می کرد و کس دیگری در این مورد نقش نداست. اما  تا دوسال بعد اقدامی در این باره به عمل نیامد. تنها دلیلی که برای این سکوت در سال مزبود می توان ذکر کرد ترس از این بود که  فرمانفرما والی(استاندار) فارس ممکن است سهمی  از این قراردادبرای خودش نیز طلب کند . به همین سبب اقدامی در این باره صورت نگرفت و سخنی در این باره به میان نیامد.[1]

اما در سال ۱۹۲۱(۱۳۰۰ ش) با تصویب مقامات بریتانیا و کمک کنسول های بریتانیا در شیراز و بوشهر، شرکت نفت برای حفاظت از تاسیسات و کارکنان خود در صدد بر آمد یک نیروی محلی را در اختیار داشته باشد. به همین دلیل مذاکراتی را برای عقد قرار داد هایی در این زمینه با خان های کشکولی و حیات داودی را آغاز کرد.

خطوط لوله ای که می بایست نفت را از سرزمین های قشلاقی کشکولی ها  به سوی خلیج فارس روانه می کرد، از سرزمین های تحت نظارت قوم حیات داودی عبور می کرد. بنا بر این ضرورت داشت که  یک پیمان با خان های کشکولی که فعالیت های اکتشاف نفت در مناطق مربوط به آن ها قرار داشت.برای ایمنی و نگهبانی منعقد شود و  قرار داد دیگری برای حفاظت از لوله های نفتی با خان های حیات داودی امضاء شود. خان های حیات داودی  و کشکولی روابط دیرینه و دوستانه ای با انگلیس داشتند. به ویژه در دوره جنگ بزرگ(جنگ صولت الدوله با انگلیسی ها) که آن ها از طرفداران انگلیس به شمار آمده و به آن ها کمک کرده بودند. به علاوه این خوانین با نماینده سیاسی انگلیس  در بوشهر ارتباط نزدیکی داشتند. اگرچه روش مذاکره مخفی و توافق با رهبران قبایل محلی در سیاست های بریتانیا تازگی نداشت، با این حال، یک عنصر جدید و عجیب در مذاکرات اخیر رئیس شرکت نفت و کنسولگری های بریتانیا در بوشهر و شیراز وجود داشت. بر اساس سوابق و عرف تاریخی و روابط رسمی، معمولا ایلخان قشقایی ضمن این که نمایندگی مردم قشقایی را در برابر دولت داشت و همچنین مقام منصوب دولت و به نمایندگی دولت امور مردم را حل و فصل می کرد و تمام ارتباطات رسمی دولت و دیگران با ایل قشقایی می بایست از طریق وی صورت بگیرد. اما مقامات انگلیس شرکت نفت به دلیل مشورت های کنسول های این کشور در منطقه به دلیل عدم اعتماد به صولت الدوله تلاش داشتند که ایلخان قشقایی را به بازی نگیرند. شرکت نفت نیاز داشت که بخش های از زمین ها منطقه را برای اکتشاف نفت در اختیار داشته باشد و به علاوه جهت حفاظت از اموال خود به گروهی از مردم محلی نیز برای کارکردن در شرکت احتیاج داشت. برای دست یابی به این نیازها آن ها به جای مذاکره با ایلخان قشقایی که مقام مسئول ایلات  در این دیار بود و حق انتخاب و واگذاری چرا گاه های ایل را در اختیار داشت و تنها مقام مسئول در ارتباطات و روابط ایل قشقایی را با خارج از ایل بود را نادیده گرفتند.

 نماینده شرکت نفت و کنسولهای انگلستان در شیراز و بوشهر مستقیما وارد مذاکره با خان های کشکولی شده بودند که بخش کوچکی از این ایل بودند و اختیارات محدودی داشتند.  در این اقدامات (به دلیل خصومت چیک سفیر انگلیس با ایلخان قشقایی -م) صولت الدوله را ندیده گرفته  شده بود.

صولت الدوله ایلخان قشقایی از مذاکرات محرمانه کنسول انگلیس در شیراز با خان های کشکولی مطلع  و متوجه شد  که شرکت نفت در صدد است که به کمک کنسول های بریتانیا در جنوب ایران  قرار دادی با خان های کشکولی برای نگهبانی از تاسیسات استخراج نفت در دشت قیر را امضاء نماید.صولت الدوله که در پایان سال ۱۹۲۰(۱۲۹۹ش) روابط خود را با مقامات انگلیسی  تا حدودی عادی ساخته  بود، مصمم شد که از این فرصت برای بهبود و گسترش این روابط بهره برداری نماید.

تلاش های ایلخانی قشقایی در برابر مخالفان

صولت الدول دریافت که کنسولگریهای بریتانیا در شیراز و بوشهر عمیقا در امور فارس فعال هستند و تلاش دارند که او را ندیده بگیرند. به ویژه کنسول بریتانیا در شیراز، هربرت چیک، روابط و وابستگی خوبی با مخالفان و رقبای او در شیراز دارد . صولت الدوله همکاری و ارتباط با کنسول بریتانیا در شیراز را مشکل می دید به همین سبب نماینده ای برای دیدار با مقامات بریتانیایی در تهران فرستاد. او از مقامات بریتانیایی درخواست همکاری بیطرفانه ای در امور فارس را مطرح کرد. در همان زمان، او یادآوری کرد که او تنها فرد مجاز و مسئول رسمی در ایل قشقایی است  و تماس و گفتگو با خان های وابسته به ایل برخلاف اصول و تشکیلات ایل و مغایر با سیاست های دولت ایران است. او می خواست از توافق انگلیسی ها با خان های کشکولی جلوگیری نماید به همین دلیل آمادگی خود را برای قبول چنین مسئولیتی ابراز  کرد و آماده همکاری در این مورد شد.

نورمن سفیر انگلیس هنوز در تهران بود که سردار فاخر(حکمت)، عضو و سپس سخنگوی مجلس، در سپتامبر ۱۹۲۱(شهریور ۱۳۰۰) پیامی (از طرف صولت الدوله) را برای مقامات انگلیس در تهران آورد. این تماس و  گفت و گوی نماینده صولت الدوله با مقامات انگلیسی، تا حدودی سودمند بود.  او موفق شد که مقامات انگلیسی را متقاعد نماید تا حمله بر علیه صولت الدوله را که توسط مخالفینش در فارس برنامه ریزی شده بود خنثی و متوقف کند.این پیام سبب شد که هرمن نورمن سفیر انگلیس در ایران وضعیت و جایگاه صولت الدوله در میان عشایر قشقایی مورد بررسی تازه ای قرار دهد.

او از کنسول چیک در شیراز پرسید اگر بریتانیا قرار داد نفت در مناطق قشلاقی کشکولی را با خان های کشکولی را مستقیما و بدون دخالت دادن صولت الدوله امضاء کند صولت الدوله چه عکس العملّی نشان خواهد داد؟ آیا صولت الدوله یک موضع خصمانه بر علیه منافع بریتانیا اتخاذ خواهد کرد؟ و اقداماتی موثر برای ایجاد اشکال در فعالیت های شرکت نفت به وجود خواهد آورد ؟ و یک نگاه دشمنانه بر علیه نماینده سیاسی انگلیس در بوشهر خواهد داشت ؟[2]

ترور(Trevor)  کنسول مقیم بوشهر به سفیر اطلاع داد که وی نگران این مورد است، که اگر جایگاه صولت الدوله در این مورد ندیده گرفته شود، صولت الدوله شرایط کار در منطقه را برای کارکنان شرکت نفت که در فعالیت های نقشه برداری راه های دشت قیر و کازرون هستند بسیار سخت و دشوار خواهد نمود.[3]  تلگراف ترور Trevor نشان می دهد که شرکت نفت در نظر داشت حوزه کار و زمین شناسی را در سطح گسترده تری از دشت قیر برنامه ریزی کند.

در همین حال نورمن به انگلستان احضار شد. او از تهران به سوی لندن حرکت کرد. رینالد بریجمن مسئولیت سفارت را به عنوان کاردار تا زمان برگشت سفیر جدید سِر پرسی لورین (Sir Percy Loraine) در پایان سال ۱۹۲۱ به عهده گرفت. او (کاردارسفارت) سوال سفیر را از چیک پی گیری کرد.

چیک در ۳۰ سپتامبر ۱۹۲۱(۸ مهرماه ۱۳۰۰ش) به تلگراف سفیر بریتانیا در رابطه با موقعیت صولت الدوله در برابر قرار داد با خان های کشکولی چنین پاسخ داد . مذاکرات با خان های کشکولی پیشرفت داشته است و همچنین اضافه کرد که صولت الدوله در چند سال گذشته ایلخان قشقایی نبوده است و اینک نیز (رسما) چنین سمتی ندارد.به علاوه صولت الدوله خود مطلع است که اکثر خان های کشکولی به استثنای یکی دو مورد راضی به پرداخت هیچ گونه وجهی به وی نیستند به ویژه اگر قرار باشد که شرکت نفت بخواهد که منابع لازم را برای توزیع بین خان ها از طریق صولت الدوله به آن ها بدهد آن ها بر این باورند از این وجه، هیچگاه  چیزی به دست آن ها نخواهد رسید.

در نهایت وی پیشنهاد کرد که به صولت الدوله یاد آوری شود که او پنج ماه از آخر سال را در شمال فارس در نزدیکی اصفهان مقیم است که حد اقل ۳۲ کیلومتر از میدان های نفتی فاصله دارد و این وضعیت برای نیازهای شرکت نفت که در ناحیه دیگری و دور از دسترس است مناسب و کارساز نیست. اما شرکت نفت قصد ندارد که موقعیت وی را نادیده بگیرد. [4]

بریجمن Bridgeman کاردار انگلیس در مورد سیاست رفتاری کنسول چیک در شیراز مظنون شده بود. اما چیک با ارائه مکاتبات سلفش (کنسول قبل از خودش) وی را قانع و یا  حد اقل برداشت هایش را در این باره سست کرد. چیک گزارش داد که دلیل این که این مذاکرات قبل از آن زمان یعنی تابستان ۱۹۲۱(۱۳۰۰ش) به سر انجام نرسید و به تعویق افتاده ناشی از آن بود که احتمال داده می شد که فرمانفرما والی(استاندار) فارس خواستار سهمی از این قرار داد برای خود باشد. به همین دلیل تکمیل توافقنامه با خان های کشکولی در ژوئن ۱۹۲۱ (تابستان سال ۱۳۰۰ش) برنامه ریزی شد در حالی که نظر مقامات انگلیس در رابطه با امکان پذیر بودن مشارکت مستقیم با خان های کشکولی از ابتدا روشن و مشخص بود.[5]

ویلسون، مدیر (شرکت نفت ایران و انگلیس)  A.P.O.C. در یک نامه ای نوشت: در طول سالهای ۱۹۱۹-۱۹۲۰ این شرکت زمین شناسان خود را با اطلاع و تایید فرمانفر و بدون هیچ اعتراضی از طرف ایلخان قشقایی، برای فعالیت به ناحیه قشلاق سه ماهه ایل کشکولی اعزام کرده بود و سران کشکولی نگهبانان مورد نیاز شرکت را بدون هیچ سوال و ابهامی تامین کرده بودند.وی اضافه می کند، که جایگاه کشکولی ها در این رابطه در سال ۱۹۲۰ در توافق بین صولت الدوله و قوام المک و سایرین به رسمیت شناخته شده بود که حقوق کشکولی ها که بخش جدایی ناپذیری از قشقایی هستند و تحت حکومت ایلخانی قرار دارند محفوظ خواهد بود.

صولت الدوله به این حقیقت واقف بود که اگر او با کشکولی ها در گیر شود، آن ها از حوزه نفوذ و قدرت قوام الملک خیلی دور هستند و قوام الملک در صورت نیاز نمی تواند از آن ها پشتیبانی کند[6].  به همین علت سران کشکولی از نظر روانی از صولت الدوله واهمه داشتند.با این وجود کشکولی ها سعی داشتند که موقعیت خود را حفظ کنند و قوام الملک هم از نفوذ خود برای یاری کردن آنان استفاده می کرد. چیک در تلگرام خود اظهار داشت که صولت الدوله در میان عشایر فارس دیگر مانند گذشته یعنی قبل از درگیری و جنگ با انگلیسی ها موقعیت و قدرت سابقش را ندارد و گردانندگان ایلات فارس از وی فاصله  گرفته اند.[7].

از مباحث فوق چنین دستگیر می شود که قبل از هر چیز عوامل و دست اندرکاران سیاسی بریتانیا در شیراز و بوشهر و مدیران شرکت نفت همه به دلیل حضور فرمانفرما در فارس قرارداد شرکت نفت با خان های کشکولی را به تاخیر انداخته بودند.دوم در زمانی که شرکت نفت تصمیم برای اکتشافات نفت در دشت قیر گرفت، آن ها قاطعانه تصمیم نداشتند که در صورتی که صولت الدوله مجددا به قدرت برسد او را در این بخش ندیده بگیرند.

(اینک)کنسولگری های جنوبی و شرکت نفت در نظر داشتند که صولت الدوله قشقایی را از قراردادهای نفتی خود حذف کنند.اما دگرگونی هایی که در ماه های جولای و اوت ۱۹۲۰ (مرداد و شهریور ۱۲۹۹ش)در شمال ایران و تهران روی داده بود(تشکیل جمهوری  بلشویک در شمال) و سایر تغییرات سیاسی سبب شد که مقامات رسمی انگلیس در تهران مخالفتی با بازگشت صولت الدوله به قدرت نداشته باشند. زیرا وی پشتیبانی مردم عشایر را با خود داشت و یکی از رهبران قوی ایل قشقایی بود و وجودش در این ایام برای مقابله با حمله احتمالی بلشویک ها مورد نیاز و ضروری بودعلی رغم این واقعیت، توافق دسامبر ۱۹۲۰[8]، که در آن صولت الدوله به عنوان کفیل ایلخانی قشقایی شناخته و در عین حال نیمه مستقل بودن کشکولی ها را نیز به وی تحمیل شده بود.

در حقیقت، مقامات انگلیسی در جنوب ایران از قبل(قبل از توافق دسامبر ۱۹۲۰ ) از قصد شرکت نفت A.P.O.C.  برای جستجوی نفت در دشت قیر کاملا آگاه بودند. به همین دلیل آنها تلاش کردند تا در قرار داد دسامبر ۱۹۲۰ کشکولی ها را در زیر مجموعه قوام الملک قرار داده و از تشکیلات قشقایی دور کنند. چیک استدلال می کرد که امرالله خان کشکولی تنها خان قشقایی بود که خود و افرادش برای خدمت در نیروی تفنگداران انگلیس(اس پی آر) نام نویسی کردند.و اینک به دلیل نفوذ و اعتبار او و برادرانش که همه از دوستداران انگلیس هستند سایر خان های کشکولی برای همکاری و مشارکت در قرارداد حاضر به همکاری شده اند.[9]

 

 



[1] FO 371/ 7814, Chick to Bridgeman, 4 November 1921    - مکاتبات وزارت امور خارجه(FO) 

[2]  FO 371/ 6418, Norman to Chick, 29 September 1921.

[3] FO 371/ 6418, Trevor to Norman, 2 October 1921

[4] FO 371/ 7814, Chick to Bridgeman, 4 November 1921

[5] FO 371/ 6418, Chick to Norman, 6 October 1921.

[6] FO 248/ 1365, Chick to Loraine, 3 April 1922

[7] FO 371/ 6418, Chick to Bridgeman, 10 October 1921

[8] منظور توافقنامه دوره دکتر مصدق است که  در آن ناصرخان ایلخان است و نه صولت الدوله

[9] FO 371/ 7814, Chick to Bridgeman,14 November 1921

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد