قشقایی ایران

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - سرزمین قوم قشقایی در آناتولی (ترکیه) در کنار امپراتوری باستانی هیتی قرار داشته و دارای یک تاریخ چهار هزار ساله است.
قشقایی ایران

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - سرزمین قوم قشقایی در آناتولی (ترکیه) در کنار امپراتوری باستانی هیتی قرار داشته و دارای یک تاریخ چهار هزار ساله است.

رد اعتبار نامه خسرو قشقایی در مجلس شورای اسلامی دوره اول - بخش سوم

 

در همان تاریخ یک شرح مفصلی به کمیسیون تحقیق نوشته اند و دلایل اینکه لازم هست وقت به ایشان داده شود که بتوانند اسناد و مدارک را فراهم کنند در سه صفحه ذکر کرده اند . که من برای جلوگیری از اتلاف وقت خودداری می کنم ، و فقط رووس مطالب همین بود که عرض کردم اما تحقیقات خود کمیسیون ، یک سلسله اطلاعات پراکنده ، به کمیسیون در مورد ارتباط ایشان ،‌با سازمان امنیت رسید و ما کل خلاصه پرونده آقای خسرو قشقائی را از مرکز اسناد ملی خواستیم که این مفصل است ولی چون مهم است . من عینا این خلاصه پرونده را میخوانم .

الف – نام و نام خانوادگی خسرو صولت قشقائی نام پدر اسماعیل سال و محل تولد ۱۳۰۰ میزان تحصیلات و رشته آن دیپلم گرایشهای سیاسی و ارتباطات حزبی ، عضویت در جبهه ملی خارج از کشور تماس با عناصر وابسته به حزب توده – سوابق و محکومیت سیاسی در سال سی و دو به اتهام مخالفت با دولت وقت به خارج از کشور تبعید میشود .

ج- ارتباط با رژیم – در زمان تبعید بودنش در خارج از کشور همواره وانمود می کرده است که به شاه وفادار و یا اقدامات رژیم موافق است . و از سال ۵۲ مبلغی بعنوان کمک به وی پرداخت میشده است . در ازای فروش املاک خانوادگیش کیفیت دفعات مقاصد مسافرتهای خارج از کشور به کشورهای اروپائی و آمریکا و مصر نیز مسافرت کرده است . ملاحظات . بیوگرافی از سوابق و تمایلات سیاسی نامبرده بالا که توسط سازمان امنیت تهیه شده وی از طرفداران جبهه ملی در اروپا معرفی و در عین حال با افراد حزب توده در تماس بوده است . بواسطه اعمال خلافی که داشته تا سال ۱۳۲۰ در تهران تحت نظر بوده است و بعد از شهریور ۲۰ به صورت فراری به شیراز رفته و در سال ۱۳۲۱ به اتفاق برادرش ناصر چند نفر افسر آلمانی را که با مقداری تجهیزات و دویست هزار لیره در ایل قشقائی پیاده شده بودند تحویل سرگرد جاکسون افسر اینتلجنت سرویس داده است به پاس این عمل سرگرد مزبور تفنگ جواهر نشانی به مبلغ پانصد هزار ریال از جانسون رئیس بانک شاهی خریداری نموده و بعنوان هدیه امپراطوری انگلیس به او داده است . در این وقت خسرو قشقائی حبیب الله نوبخت را که در آن زمان نماینده مجلس بود و مصونیت پارلمانی داشت دستبند زده و تحویل انگلیس ها داد که او را به زندان اراک بردند . و تا اوایل سال ۱۳۲۵ به مظفر فیروز نزدیک شده است . و برای شورش به جنوب رفته و شروع به توسعه تشکیلات ایل قشقائی می نماید . ولی چند ماه بعد بعلت تمام شدن پول هائی که مظفر فیروز از روسها گرفته بود قشقائی ها شروع به مخالفت با روسها نموده و در همین ایام خسرو قشقائی در بوشهر با کلنل سرت جفری جنرال انگلیسی ملاقات و پس از گرفتن سلاح و پول نهضت جنوب را شروع می کند پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وی به میان ایل خود رفته و بوسیله دو نفر از اعضای حزب توده تماس و اعلامیه هائی منتشر کردند ضمنا بعد از ۲۸ مرداد خسرو قشقائی همراه با سران ایل قراردادی علیه سپهبد زاهدی منعقد و آماده حمله به فارس و اصفهان بوده اند که ناگهان ژوزف گودوین افسر اطلاعات آمریکا ایل رفته و با دادن پول و تهدید آنرا به تهران آورده و از کشور خارج نموده است . خسرو قشقائی در تاریخ ۳۲/۵/۲۵ تلگرافی از شیراز برله دکتر مصدق و علیه دربار مخابره نموده است . حدود سال ۳۶ اداره انحصارات فارس جهت وصول مطالبات قند و شکری که بوسیله برادران قشقائی از گمرک بوشهر غارت شده بود باغ ارم را مصادره می نمایند در گزارشی بتاریخ ۳۲/۱۲/۲۴ آمده است منبع مطلعی که با محافل امریکائی در تهران آمد و رفت دارد . اظهار داشته است که دولت امریکا مجددا تصمیم گرفته که وسائل مراجعت برادران قشقائی را به ایران فراهم نماید . عذر می خواهم این تاریخش ۳۷/۱۲/۲۴ بوده است ، از نظر سیر حوادث سیاسی در ایران توجه به این تاریخ خیلی مهم است ۳۷/۱۲/۲۴ دولت امریکا مجددا تصمیم گرفته که وسائل مراجعت برادران قشقائی را به ایران فراهم نماید و این تصمیم قبل از انعقاد پیمان دو جانبه اتخاذ شده بود پیمان دو جانبه بعد از انعقاد پیمان بغداد که بعدا به پیمان مرکزی معروف شد ، هست . پیمان دو جانبه ای است بین ایران و خود شاه و امریکائیها بسته شده که بعد از انقلاب ما این را ملغی کردیم . این یکی از قراردادهائی است که کان لم یکن شد و در نظر داشتند که پس از بازگشت ناصر و خسرو قشقائی و ایجاد قدرت برای آنان از وجود آنها برای ارعاب مقامات عالیه کشور استفاده نمایند و حتی این موضوع از طرف مقامات امریکائی در تهران و با چند نفر از دوستان سیاسی آنها مورد مذاکره قرار گرفته است . و چنانچه با مراجعت خسرو از طرف شاه مخالفت شود وی از طریق خاورمیانه مسافرت و با قایق موتوری شبانه به آبهای ایران وارد و سپس داخل خاک ایران شود منبع می افزاید که پس از انعقاد قرارداد دو جانبه و بهبودی روابط ایران و مریکا هنوز نظر مقامات امریکائی جهت بازگشت برادران قشقائی تغییر نکرده و فعلا در این زمینه مشغول فعالیت می باشد . برابر گزارشی در سال ۴۰ افراد نهضت ملی یاد شده بالا در امریکا حکومت ایران آزاد تشکیل داده اند و امریکائیها از آنها دفاع می کنند . و همچنین در گزارش دیگری آمده است که مشارالیه توده ها را در وین تقویت و برای آنها امکاناتی فراهم می نموده است . وی از امریکا بعنوان نماینده جبهه ملی در اروپا معرفی میشده و دانشجویان وابسته به جبهه ملی در هرکاری با وی مشورت می کنند در سال ۴۰ دستور صدور ویزای اقامت جهت وی در کلن توسط نخست وزیر ( دکتر امینی ) داده میشود و به وی تذکر میدهند که اگر به ایران مراجعت نماید مورد تعقیب واقع میشود یاد شده از گردانندگان اصلی روزنامه باختر امروز معرفی شده است برابر اطلاع سفارت کبرای ایران در کلن در کنفرانس جبهه ملی در ویپادن نامبرده نطق تندی ایراد می کند که بعدا مورد حمله سایرین قرار می گیرد و چون متهم به همکاری با توده ها میشود لذا از کادر رهبری طرد می گردد . برابر گزارش سال ۴۲ یاد شده طی نامه ای به دادستان مونیخ به سرتیپ علوی کیا شدیدا حمله نموده و اعلام داشته است . که او به منظور فراهم کردن وسایل اخراج وی از آلمان به این ماموریت اعزام داشته است . در نامه ای که علوی کیا در سال ۴۲ به ساواک مرکز می نویسد عنوان می کند که با در نظر گرفتن وضع زندگی برادران قشقائی که به سختی می گذرد بطوریکه برای زندگی عادی روزانه خود محتاج قرض بوده اند . و همچنین خسرو قشقائی مرتبا برای تمدید گذرنامه به کنسولگری مراجعه می نماید و از طرف دیگر برابر اخبار موثق مصریها میل دارند آنها را مورد استفاده قرار داده و از طرف جنوب وارد کشور نمایند لذا با توجه به این مسائل شاید راه حل این باشد که با تمدید گذرنامه آنان و کمک مالی جزئی بهر ترتیب ( بعنوان قرض پرداخت قیمت اراضی آنان به زارعین ) احتمال اینکه آنان به عوامل خارجی پناه ببرند کمتر میشود بنابه درخواست ساواک مرکز تیمسار علوی کیا شرح مبسوطی از چگونگی ملاقاتش را با خسرو قشقائی ارسال میدارد در این گزارش آمده است ضمن تماس با مشارالیه وی از اینکه شاه توده ای ها را مورد عفو قرار داده ولی وی و برادرانش را نبخشیده گله کرده است . و اظهار نموده است که در این جریانات اشتباه کرده است و همه گزارشات و اطلاعاتی که در مورد همکاری وی با مصریها و عبدالناصر رسیده شایعه بوده است . و هرگز قصد همکاری با بیگانگان را نداشته است و در خاتمه از علوی کیا تقاضا می کند که عرایضش را به سمع شاه برساند و بگوید ما چه بکنیم که مورد اعتماد قرار بگیریم ما حاضریم در هر نقطه ای از دنیا سکونت کنیم و مرتبا بودن خودمان را تلفنا به هر کس و بهرکجا اطلاع دهیم و اضافه میکند که به شاه بفرمائید .

۱- هر قدر که امکان دارد بابت امکان مزروعی و غیر مزروعی بما بدهند که در یک نقطه از دنیا به کسب و کار بپردازیم .

۲- پاسپورت مرا تجدید کنند .

۳- هر تضمینی که بنظر میرسد بما ابلاغ کنید تا برای ضمانت اجرائی قبول کنیم . در پایان این گزارش علوی کیا نظریه ای میدهد که بهتر است اجازه تمدید گذرنامه به وی داده شود بشرط اینکه در آلمان نماند و در هر نقطه ای که برایش تعیین میشود اقامت کند دیگر اینکه مخارج زندگی برادران قشقائی از فروش املاکشان بشرط آنکه یک جا پولی به آنها داده نشود . تا همیشه در دست باشند بنظر بخش مربوطه ساواک که این گزارش را دریافت داشته است . بایستی وی کتبا از اعمال خود اظهار ندامت نماید و در روزنامه های آلمانی درج شود . پس از این جریانات یا تمدید شش ماه گذرنامه وی موافقت و پس از طی این مدت به دستور شاه گذرنامه وی به مدتهای کوتاه تمدید میگردد . در گزارش دیگری که در تاریخ ۴۳/۳/۸ آمده است ( هشتم خرداد چهل و سه ) که دوباره خسرو قشقائی یا علوی کیا تماس گرفته و بصورت استیصال و التماس درخواست نموده است که از شاه درخواست شود که به وی آنقدر کمک بشود تا بتواند زندگی روزمره اش را اداره نماید و از باب املاکش در ایران فقط مقدار بخور و نمیری به وی داده شود . برابر طرح علوی کیا سعی بر این بود که او را وارد معرکه نمایند و از او برعلیه دستیجات سیاسی مقیم خارج استفاده کنند . خسرو قشقائی ضمن بحث با یکی از اعضای سازمان دانشجویان کلن پس از انتقاد از وضع ایران اظهار داشته است . که با عبدالناصر در تماس بوده است . و مصریها حاضرند از هر جهت بما کمک کنند . و در گزارش دیگری آمده ات که در ملاقاتی که وی با جلال طالبانی نموده پیشنهاد همکاری اکراد با جبهه ملی را کرده ولی جواب قاطعی دریافت ننموده است برابر گزارش مذاکراتی که بین خسرو قشقائی و جعفر طلوعی انجام شده خسرو ضمن ابراز طرح کودتائی در ایران اظهار داشته برای این منظور دوستانی خارجی تماس نگرفته و نخواهیم گرفت هرگاه پیروز شدیم آمریکائیها ما را تایید خواهند کرد . و اضافه میکند دولت مصر همکاری خواهد نمود . ولی با روسها اختلاف نداریم لکن هیچوقت با حزب توده مخالفت نکرده ایم برابر اطلاع رسیده از ایتالیا خسرو قشقائی با سه نفر از ایرانیان و لینداکریستین آرتیست آمریکائی و یک مرد و یک آمریکائی دیگر ملاقات کرده است . در گزارش مورخه ۴۴/۱/۱۴ آمده است که مشارالیه در مسافرت اخیر خود به قاهره موفق به ملاقات با عبدالناصر نشده و فقط با عبدالقاهر وزیر مشاور ملاقاتهائی نموده است . البته وی ضمن مسافرتیکه در حدود یکسال قبل به مصر کرده است با عبدالناصر ملاقات و ناصر نیز عبدالقادر را مامور کرده است . که مشترکا با وی در مورد تهیه طرحی مطالعه و سپس به نظر او (ناصر) برسانند و ظاهرا در این طرح خسرو قشقائی ضمن ضمن صحبت گزارشی در تاریخ ۴۴/۷/۲۳ یکی از عناصر ساواک طی تماس با خسرو قشقائی ضمن صحبت خسرو اظهار میدارد که مسلما چینی ها برای جنوب ایران طرح جدیدی دارند و مرتبا جوانان را برای آموزش به چین میبرند و حتی بخود وی نیز مراجعه نموده اند ولی او هرگز همکاری با کمونیستها را قبول نکرده است و همچنین در مورد دو نفر از قشقائی ها که پس از دیدن دوره در چین به ایران میروند اظهار میدارد که قبلا با آنها صحبت کرده و سعی داشته است که آنها را از مسافرت به ایران منصرف نماید در خاتمه شخص ساواکی نظریه میدهد که خسرو با کمونیستهای طرفدار چین رابطه دارد . و هر وقت فرصت پیدا کند ، از هیچ نوع همکاری فرو گذار نخواهد کرد . همچنین مصریها نظر خوشی به وی ندارند در گزارش دیگری در سال ۴۴ آمده است که مشارالیه با یک زن امریکائی بنام تام یاکاترین ویلیامز ملاقات نموده است . در نامه ای که در مورخه ۴۴/۱۰/۲۶ یاد شده به برادرش مینویسد عنوان میکند که دولت پاسپورت وی را تمدید نمی کند . اگر صلاح بدانید مذاکره کنید بالاخره تکلیف چیست چرا میخواهند با فشار و زور مرا وادار به کارهائی که برای هیچکس فایده ای ندارد ، بنمایند اگر طوری بشود که مطلب به عرض برسد قطعا ترتیب اثر داده و دستور لازم صادر میشود بر اساس سوالاتی که ساواک مرکز از نمایندگی خارج از کشور می کند آن نمایندگی اعلام می دارد که تهیه و خرید اسلحه برای خسرو قشقائی معلول بنظر نمیرسد . به علت بی پولی اما خسرو در مذاکرات خود با مصریها از قدرت و نفوذش در جنوب ایران اظهاراتی کرده است و آنها نیز خواسته اند عملا نشان دهند . لذا بهمن قشقائی و چند نفر دیگر را به ایران فرستاده ولی آنان چون موفقیتی بدست نمی آورند . نتوانستند اعتماد مصریها را جلب نمایند و اگر خسرو میتوانست نفوذ خود را به ثبوت برساند بعید نبود که مصریها اعتبار کافی در اختیار او بگذارند و همچنین وی با افراد طرفدار چین از سابق آشنائی هائی داشته است . و بعید نیست چینی ها با او تماس گرفته باشند بهمین جهت بهمن و دو نفر دیگر در مدت شش ماه جهت دیدن دوره چریکی به چین اعزام شدند مشارالیه به کمک وکیل آلمانی خود موفق به دریافت پاسپورت المانی با حفظ تابعیت ایران میشود در سال ۴۵ در مونیخ با یکی از نمایندگان ساواک ملاقات می کند و از وضع بد مالی خود شکایت میکند و می گوید پیشنهاد همکاری خارجی ها را نپذیرفته و تقاضا میکند ماهانه مبلغی از عواید فروش زمینهایش به وی بپردازد و حاضر میشود در قبال این کار اطلاعاتی در مورد فعالیتهای کمونیستها در آلمان در اختیار مقامات ایرانی قرار دهد اما ساواک با هر گونه کمک به وی مخالفت کرده است . در سال ۴۶ درباره او گزارش ده که در حدود پنجاه هزار مارک بدهکار است و در وضع بدی بسر میبرد و این ممکن است که مورد استفاده مخالفین واقع بشود بنابراین پیشنهاد شده به او کمک مالی شود وی یکبار به کنسولگری ایران مراجعه و ضمن تقاضای تجدید گذرنامه اش میگوید که شایع شده است که من ترک تابعیت کرده ام اما من به این خاطر تقاضای پناهندگی کرده ام و گذرنامه آلمانی گرفته ام که کنسولگری ایران حاضر به تمدید گذرنامه من نشده است در گزارش آمده است . که برابر سوابق سرویس آلمانی یاد شده در تاریخ ۴۶/۲/۱۰ برای یک توقف چهار روزه با نام مستعار قرغانی به قاهره مسافرت نموده است . ترتیبات پنهانی که برای مسافرت داده شده است نشان میدهد که مشارالیه بنحوی با مقامات جمهوری متحده عربی همکاری می نماید مقامات آلمانی در تاریخ ۲۶ اردیبهشت بخانه او در مونیخ وارد شده و در نتیجه جستو یک سلاح کمری غیر مجاز کشف نمودند که پس از یک بازجوئی سه ساعته آزاد میشود . وی در سال ۴۶ در آلمان تقاضای پناهندگی می نماید و دادگاه دلایل او را برای پناهندگی کافی دانسته و صدور گذرنامه آلمانی برای او مورد تایید واقع میشود طبق گزارشی رئیس جمهور آلمان به وزارت امور خارجه دستور دستگیری مشارلیه را همراه با دو نفر دیگر میدهد در سال ۴۶ طی مصاحبه یاد شده با یکی از روزنامه های هلندی مطالب و انتقاداتی در مورد حکومت و رژیم شاه ایران عنوان کرده است . ( معذرت میخواهم شاه ندارد . . . در مورد حکومت و رژیم شاهی ایران ) برابر مفاد بولتن تهیه شده پس از اعدام بهمن قشقائی در ایران نامبرده بالا در آلمان دست به انتشار نشریه ای بنام شورش ارگان عشایری را میزند و همچنین ضمن دیدار با سرکنسول ایران در مونیخ قول داده است که کوچکترین عمل خلافی از او سر نخواهد زد و سوگند یاد کرده است که مدت دو سال است خود را از جریانات سیاسی کنار کشیده است و فقط یکبار تیمسار بختیار از سوئیس به وی تلفن کرده است . ولی مونیخ به وسیله فروش قالی که از ایران برایش فرستاده میشود می گذرد در روز دوشنبه دوازده آبان سال ۴۸ نامبرده از طریق تلفن با رئیس نمایندگی تماس گرفته و اظهار داشته است که برابر اطلاعات رسیده به وی توسط اردشیر زاهدی شاه مقرر کرده که ده میلیون تومان از بابت بهای املاک آنها تخصیص داده شود و اکثر خواهران و برادرانش مبالغی دریافت داشته اند ولی هرگز به وی مبلغی پرداخت نشده است و استدعا می کند لااقل نسبت به مادرش توجه شود و سهم او پرداخت گردد و همچنین در مورد مسافرتهایش به مصر اظهار داشته که فقط برای خرید اجناس عتیقه به مصر میرود . وی دارای دو پاسپورت ایرانی بنامهای خسرو قشقائی و حسین قرغانی و پاسپورت دیگر او لبنانی و بنام ابراهیم خلیلی است . گزارشات متعددی در مورد ارسال اسلحه از جانب وی به داخل کشور به ساواک ارسال شده است . برابر گزارشی مشارالیه بوسیله هوشنگ دولو در سنت موریس عریضه ای به شاه داد و شاه گفته است در این مورد در تهران دستور داده بودم و مجددا به نخست وزیر ابلاغ گردد . یاد شده در سال ۴۸ ضمن تلفنی به نمایندگی از مراحم شاه تشکر کرده است . اظهار می دارد که بوسیله نامه توسط برادرش از اینکه شاه اجازه داد به ایران مراجعت نماید اطلاع پیدا کرده است . و اضافه می کند که همواره سعی نموده که وفاداری خودش را نسبت به ایران و شاه ابراز دارد اما با تمام این احوال از دادن یک گذرنامه به وی خود خودداری میشود و همواره ساواک با او مخالفت می کند . در سال ۴۸ یاد شده ، بعنوان واسطه خرید نفت برای شرکتهای آلمانی سفرهائی به الجزایر و عربستان کرده است . در مصر شخصی بنام عبدالله کلالی با یک چمدان حشیش دستگیر شده اعتراف می کند با نامبرده شریک است . ولی دولت مصر مانعی برای سفر او به قاهره ایجاد نمی کند . و ساواک نتیجه می گیرد که وی با دولت مصر روابطی دارد . در گزارش سال ۵۱ نمایندگی آلمان آمده است که وضع مالی یاد شده بسیار خراب است . و چنانچه بوی کمک نشود به احتمال زیاد در اختیار عراقی ها قرار خواهد گرفت و بنظر آن نمایندگی بهتر است به یکی از دو طریق عمل شود . ۱- توسط نمایندگی آلمان میزان بدهی وی محاسبه شود تا از طریق دولت مبلغی برابر قیمت اعظم بدهی او بعنوان کمک به وی پرداخت شود .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد