محمد ناصر خان و برادرانش در مکاتبات دولت آمریکا در رابطه با دکتر مصدق
236. یادداشت رئیس بخش خاور نزدیک و آفریقا، اداره برنامه ها، آژانس اطلاعات مرکزی (روزولت) به میچل1
واشنگتن، 8 ژوئیه 1953. (18 دی ماه ۱۳۳۱)
1. در پاسخ به پرس و جو [نام رمز از طبقه بندی خارج نشده] در مورد توانایی ما برای خنثی کردن حمایت قشقایی از مصدق، ارزیابی زیر را در این تاریخ از تهران دریافت کرده ایم. این ارزیابی پس از گفتگو با سران قشقایی تهیه شده است. اگرچه موقعیت قشقایی همانطور که در زیر توضیح داده می شود ممکن است در آینده دستخوش تغییر شود، اما اعتقاد بر این است که در این زمان مشخص است.
الف. پای بندی های سیاسی اصلی قشقایی در این زمان توسط: اطمینانی که حمایت گذشته آنها در مصدق ایجاد کرده است. (2) نفوذ آنها بر سپهبد محمود امینی. (3) "کنترل" آنها بر شخصیت های کلیدی نظامی در فارس و خوزستان. (4) نفوذ آنها در فراکسیون نهضت ملی.
ب- مقاصد فعلی قشقایی: (1) خان های اصلی قشقایی از جمله ناصرخان قصد دارند به حمایت از مصدق در برابر همه مخالفان ادامه دهند. در این زمان، حتی فشار شدید ایالات متحده بر خان های قشقایی نیز باعث نمی شود که قشقایی ها این موضع را تغییر دهند. (2) خانهای قشقایی که از نزدیک با ژنرال محمود امینی همکاری میکنند، قصد دارند از نزدیکی خود به مصدق برای ایجاد حمایت ها سیاسی خود برای توسعه قدرت سیاسی خود در آینده و نه قریبالوقوع استفاده کنند. (3) خانهای قشقایی مخالفت زاهدی را جدی نمیگیرند و احساس میکنند که زاهدی شانس کمی یا هیچ شانسی برای پیروزی در آزمون قدرت با مصدق ندارد.
ارزیابی قشقایی ها از قدرت مصدق: (1) مصدق تنها شخصیت سیاسی قوی در ایران است. (2) مصدق از اعتماد همه مردم به جز چند تن از اشراف ناراضی برخوردار است. (3) مصدق را نمی توان در حال حاضر برکنار کرد.
2. نتیجه گیری: به نظر ما قشقاییخانیها حمایت از مصدق را به مصلحت میدانند و نمیتوان انتظار داشت که این حمایت را تا زمانی که موقعیت مصدق از نظر عمومی تضعیف نشود و برخی از شخصیتهای سیاسی قدرتمند دیگری ظاهر شود تا موقعیت مصدق را بهشدت تهدید کند، پس بگیرند.
یا تا زمانی که قشقایی ها خود را آنقدر قوی احساس نکنند که برای کسب قدرت تلاش کنند ادامه خواهد داشت.
منبع: آژانس اطلاعات مرکزی، فایلهای DDO، Job 80–01701R, Box 3, Folder 12, Misc. مکاتبات — TPAJAX. راز. گیرنده به عنوان "آقای" نامیده می شود. میچل» در اصل است و بیشتر شناسایی نشده است.↩