قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

قشقایی ایران

معرفی قوم تاریخی ایران - قشقایی که بیش از چهار هزار سال قدمت تاریخی دارد.

مروری بر تاریخ طایفه وندا از ترکان ایل قشقایی


تهیه و تنظیم از نوروز درَداری(فولادی)

 

مقدمه

کوچ نشینان در طول سه هزار سال گذشته همواره نقش فعالی در امور سیاسی و پاسداری از مرزهای ایران به عهده داشته اند. جامعه عشایری ایران در طی همجواری خود با جوامع روستایی و شهری دارای انواع تعاملات مسالمت آمیز و گاه خشونت آمیز بوده است. سران ایل های جامعه عشایری در برانداختن و تشکیل حکومت-های پیشامدرن در ایران نقش مؤثری داشته اند، تا آنجا که برخی محققان جامعه عشایری و نظام ایلی را یکی از موانع شکل گیری جامعه و دولت مدرن در ایران دانسته اند. تا قبل از تشکیل ارتش منظم، اصولاً ساخت ارتش های ایران به طور عمده به وسیله عشایر تأمین می شد. عشایر بدان سبب که گروه دائماً مسلح بودند، علیرغم قبول تبعیت از مرکز و شاه، عامل مهمّ تجزیه قدرت سیاسی مرکز به شمار می آمدند.

ایلات و عشایر ایران بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت کشور را تا دوران معاصر تشکیل می دادند و عمدتا در رشته دامپروری مشغول بودن و به مقتضای فصل و به علت کثرت تعداد گله ها و رمه های خود، در منطقه معینی تغییر مکان می دادند و کوچ می کردند تا همیشه از چراگاه های طبیعی برای تغذیه دام های خود استفاده کنند. جامعه عشایری ایران در طی همجواری خود با جوامع روستایی و شهری و گاها با سایر عشایر دارای انواع تعاملات مسالمت آمیز و گاها خشونت آمیز داشته اند.سران ایل های جامعه عشایری در بر انداختن و تشکیل حکومت های پیشا مدرن در ایران نقش موثری داشته اند و اکثر حکومت های ایران از میان ایلات و عشایر بوده است. در چند قرن اخیر حکومت های افشاریه، زندیه و قاجاریه از نوع این حکومت ها هستند.

 

کوچ اجباری عشایر توسط حکومت گران ایران

در عصر صفویه عشایر قزلباش اساس قشون این نظام را تشکیل می دادند. پس از شروع فعالیت های سیاسی شاه اسماعیل صفوی، ترکان دسته دسته از قبایل مختلف استاج لو، شاملو، تکلو، ذوالقدرها و ... به وی ملحق شدند.

پس از استقرار شاه اسماعیل بر تخت سلطنت ایران، این گروه ترکان که به قزلباش معروف شده بودند، در گوشه و کنار ایران بر امور چیره شدند.و پست ها و مقامات و املاک و اموال زیادی را صاحب شدند. شاهان صفویه از سرداران این ترکان برای مقامات کشوری و عشایری بهره می گرفتند. از جمله اینان ایلات ذوالقدر و شاهی لو بودند که به فارس و جنوب ایران فرستاده شدند. خاندان ایلخانان قشقایی از میان گروه شاهی لو(طرفداران شاه) یا همان شاهسون ها بودند.

علاوه بر این بخش از سیاست حکام صفویه، رویه کوچ اجباری هم رایج بود. از جمله:

-        شاه عباس اول برای جلوگیری از قدرت عشایر در برابر حکومت، به ویژه عشایر کرد نشین را تا حدود ۴۰۰۰۰ خانوار به خراسان کوچ دادند.طوایفی که امروز به نام زعفرانلو – شادلو و کیوانلو در خراسان ساکنند در زمان شاه عباس کوچانده شده اند.

در دوره نادرشاه در منابع مختلف از کوچ و اسکان عشایر مختلف گزارش شده است. از جمله تبعید گروه زیادی از قشقایی ها: « نادر شاه گروه زیادی از مردم عشایر قشقایی و تعدادی از خان های ایل را به مهاجرت و کوچ اجباری وا داشت و آن ها را از سرزمین های فارس بیرون راند. تا از همکاری آنان با سایر ایلات برای شورش و نافرمانی جلوگیری نماید.

-                ﻣﺠﻤﻞ اﻟﺘﻮارﯾﺦ می نویسد در ﺳﺎل 1147 ق- ﻧﺎدر ﭘﺲ از ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺟﺴﺘﺎن ﺷﺼﺖ ﻫﺰار ﺧﺎﻧﻮار ایلات ﻗﺸﻘﺎﺋﯽ و ﺷﺎﻫﺴﻮن و اﻓﺸﺎر آذرﺑﺎﯾﺠﺎن را ﮐﻮﭼﺎﻧﯿﺪه در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺧﺮاﺳﺎن ﺟﺎی داد .[1]

-                تاریخ فارسنامه ناصری ذیل وقایع سال ۱۱۵۹ ه.ق از کوچ ایلات رحیمی و شش بلوکی به خراسان نام برده شده است .

-                ملک منصورخان قشقایی در مصاحبه خود با خانم لویز بک، می گویند:«پاره ای از اعضای خانواده (شاهی لو) یعنی ایلخانان قشقایی در میان تبعید شدگان به خراسان بوده اند. و نادرشاه از اسماعیل خان و حسن خان در نبردهایش با هندوستان در سال 1738-1739 م(1150-1151 ه ق) استفاده کرده است.»[2]

-       کریم خان زند پس از آنکه زمام امور را در دست گرفت شیراز را به عنوان پایتخت برگزید و متجاوز از دوازده هزار خانوار از ایلات لرستان، بختیاری، کرمانشاهان و کهگیلویه (لیراوی‌ها) را در نواحی شیراز اسکان داد.

-        در دوره قاجار نیز گروه زیادی توسط آقامحمد خان تبعید شده اند که به آن ها اشاره خواهیم کرد.

 

ایلخان قشقایی چگونه در دوره قاجار به قدرت رسیدند؟

 

آخرین ایلخانی قشقائی محمد ناصرخان پسر اسمعیل خان سردار عشایر معروف به صولت الدوله بود. صولت الدوله پسر داراب خان پسر مصطفی قلیخان ( لشکرآرا)  فرزند جانی خان -  فرزند اسمعیل خان فرزند جانی آقا-  فرزند نامدار آقا-  فرزند بیگ محمد آقا فرزند صفرعلی آقا فرزند جانی آقا فرزند غازی آقا فرزند امیر غازی قشقائی از تیره شاهی لو بود.

خاندان شاهی لو که ایلخانان و ایل بیگی های قشقایی از میان آنان برخاسته و بیش از سیصد و شصت سال بر مردم قشقایی حکومت کردند. از اولاد امیرغازی یکی از سرداران ترک زبان شاه اسماعیل صفوی بودند.

سران ایلات قشقایی همواره در تاریخ ایران توسط حکومت و با حکم حکومتیان به عنوان ایل بیگی خوانده می شدند.در دوره کریم خان زند آن ها از مشاوران شاه بودند و در دورانی نیز توسط کریم خان زند به صورت غیر مستقیم در دربار شاه در شیراز تحت نظر قرار داشتند ولی در همان حال در مجالس سلطان زند حضور پیدا می کردند. در همین دوران تحت نظر بودن، کریم خان نظارت بر رفتار و اقدامات آقامحمد خان قاجار را که او هم یکی از تحت نظر قرار گرفته ها بود، به اسماعیل خان قشقایی ایل بیگی قشقایی قرار داده بود.

 پسر جانی خان نیز از جمله شهر نشینان تحت نظر کریم خان زند بود.[3] به همین سبب وقتی آقا محمد خان از زندان کریم خان فرار کرد و لشکریانی بهمرساند و قدرتی گرفت برای انتقام ایام محبس خود به سوی منطقه گندمان که مرکز قشقایی ها بود حمله کرد. ولی اسماعیل خان و پسرش جانی خان قبلا خبر یافته و فراری شده بودند. آقا محمد خان دستش به ایل بیگی قشقایی نرسید ولی بسیاری از ترکان قشقایی را مجبور به کوچ به خراسان و تهران و خوزستان کرد.

 

فسایی در کتاب فارسنامه ناصری خود به نقل از روضه الصفا در این باره نوشته است:« در روز وفات کریم خان مغفور،(۱۳ صفر ۱۱۹۳ ه. ق) نواب آقا محمد خان قاجار قوینلو، خلف الصدق حضرت محمد حسن خان نایب السلطنه که نزدیک به پانزده سال در شیراز به عنوان گروگان توقف داشت،و  پس از پیروزی بر مخالفان خود وی تهران را به پایتختی انتخاب کرد و در این شهر درسال 1203ق/1788م  (1167ش) بی آنکه تاج بر سر نهد بر تخت شاهی نشست ، ولی اعتمادالسلطنه این واقعه را در ذیلِ سال 1200ق/1785م(1164 ش) آورده است.

 

بعد از فوت کریم خان زند- اسماعیل خان قشقایی و پسرش جانی خان با جانشینان وی همکاری نزدیکی داشتند ولی چون سر انجام آن ها بازندگان تاریخ بودند ، ایل بیگی قشقایی و مردم ستم دیده قشقایی بهای سنگینی نیز برای این مشارکت پرداخت کردند. سرانجان ایل بیگی قشقایی اسماعیل خان توسط یکی از  مدعیان سلطنت از خانواده زند  به نام علی مراد خان به قتل رسید . پس از کشته شدن اسماعیل خان فرزندش جانی خان رهبری ایل قشقایی را بر عهده گرفت. وی  نیز در همه دوران حکومت لطفعلی خان زند با وی همکاری داشت.  پس از شکست لطفعلی خان وی مورد تعقیب آقا محمد خان قاجار قرار گرفت و برای نجات خویش از شهر به میان ایل و دامنه کوه ها فرار کرد.

جانی خان از زمان به سلطنت رسیدن آقامحمد خان در سال۱۱۶۴ یا ۱۱۶۷ شمسی تا پایان حکومت آقامحمد خان ( که ده یا ۱۲ سال به درازا کشید) پناهنده به کوه و بیابان بود و نامی از وی در تاریخ این دوره دیده نمی شود.

 

 پس از آقا محمد خان برادر زاده اش فتحعلی خان جانشین وی شد. باباخان معروف به فتحعلیشاه پسر حسینقلی خان ، برادر اعیانی آقا محمدخان قاجار است.

در دوره سلطنت فتحعلی شاه به مدت بیست و دو سال اول حکومت وی  نیز از نام ایل قشقایی و ایل بیگی آن به نام جانی خان نامی در اسناد تاریخی دیده نمی شود. به این ترتیب جانی خان رهبر ایل قشقایی به مدت ۳۴ سال برکنار از رهبری ایل است یا که تاریخ در این مورد سکوت کرده است. جانی خان در اوایل ایل بیگی خوانده میشد. ولی سکوت تاریخ در سال هزار و دویست و سی و چهار هجری قمری- برابر با ۱۱۹۷ خ – شکسته شده و نامش در تاریخ ایران جای گرفته است او در همین تاریخ توسط سلطان قاجار فتحعلی شاه به لقب ایلخانی مفتخر و فرمانفرمای عشایر قشقایی شده است.  

در مورد حکم ایلخانی گری جانی خان قشقایی توسط فتحعلی شاه نوشته های متفاوتی در دسترس هستند از جمله:

1-    خاوری شیرازی، فضلالله بن عبد النبی - در تاریخ ذوالقرنین -  مینویسد : « فتحعلیخان پسر حسیقلیخان قاجارمعروف به باباخان ( و بعد شاه بابا) برادر زاده و ولیعهد آقامحمد خان مامور ( منصوب) به فارس میشود. یعنی در سال 1199 ه ق( 1163خ) هجری قمری فتحعلی خان قاجار فرمانروای فارس و بختیاری میشود. 

ولیعهد قاجار - فتحعلیخان تا شب شنبه بیست ویکم ذیحجه سال1211 ه ق( 1175خ)  که آقامحمد خان کشته میشود، والی و فرمانروای فارس و بختیاری بود.»

در زمانی که فتحعلی خان والی بود، با یکی از بانوان بختیاری به نام(زینت بیگم) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج حسام السلطنه قاجار  بود.در همین دوره محمد علی خان (پسر جانی خان رهبر ایل قشقایی) نیز با یکی از زنان بختیاری به نام بی بی پری ازدواج نمود. این دو زن یکی خواهر اسدخان بختیاروند و دیگری دختر وی بود.   بختیاروند یکی از کهن ترین خاندان های بختیاری است که طایفه او از حدود اواخرقرن پنجم هجری سابقه تاریخی سکونت در بختیاری را داشته ودارند. به این ترتیب یک ارتباط سببی بین سران قشقایی – بختیاری با ولیعهد قاجار در فارس پدید می آید.

پس از این وصلت ، ولیعهد به اعتبار وابستگی سببی بخوبی از نیروهای رزمی بختیاری و قشقائی در رسیدن به قدرت استفاده کرده است. شواهدی حکایت از آن دارد، که پس از این وصلت ایلخانی بختیاری یا حداقل طایفه هفت لنگ را به حیدر خان وپس از او به اسد خان بختیاری داده است، و به (جانی) خان قشقائی را هم به مقام  ایلخانی قشقائی رسانده است. .[4]

۲. فسایی در کتاب فارسنامه می نویسد:« در این سال [ ١٢٣۴ ق]: به توسط جناب حاجى میرزا رضا قلى نوائى وزیر مملکت فارس، اعلیحضرت شاهنشاهى، جانى خان قشقائى ایل‌بگى فارس را به لقب جلیل ایلخانى سرافراز فرمود و محمد على خان پسر او را ایل‌بیگى نمود و تا این سنه [ ١٢٣۴ ] ه ق (  1197  خ ): نام ایلخانى در فارس به کسى گفته نشده بود و در مملکت خراسان بزرگتر ایلات را ایلخانى مى‌گفتند.»[5]

۳. مظفر قهرمانی ابیوردی در این باره چنین می نویسد: جانی خان ایلخانی با داشتن فرزندان لایق و قابل با کمال قدرت بکلیه ایلات فارس بسلط می یابد، املاک و علاقجات خود را توسعه میدهد، بعضی از ایلات فارس از ممسنی و بویراحمدی و اینانلو و خمسه و کوهمره و محمد صالح و وندا را ضمیمه ایل قشقائی نموده طایفه چهارده چریک که یکی از ایلات مهم فارس و اغلب با ایل قشقائی مخالفت مینمودند مطیع و منقاد نموده اکثر طوایف آنها را بین ایلات قشقائی تقسیم و جزو جمع مالیات قشقائی نموده. مرحوم جانی خان و فرزندان و نواده او علاوه بر اینکه مدتی بکلیه ایلات فارس حکومت داشته اند اغلب حکومت های جزء فارس از جمله بهبهان، کازرون، دشتی، اردکان، آباده، قنقری و بوانات و ممسنی بعهده فامیل جانی خان بوده است ضابطی بلوک سرحد چهاردانگه و سرحد شش ناحیه و کامفیروز که اغلب املاک اربابی خوانین میشود در محدوده حکومت آنان قرار میگیرد. هم چنین ضابطی بلوک خنج و قیر و کارزین و میمند و صیمکان و بلوک خفر اغلب جزو جمع مالیاتی  (این) خوانین میگردد. حکومت جهرم، لشنی و چهار راه و آباده طشت، بیضا، ابزج، رامجرد و قریباً نصف محال فارس در قلمرو و تحت سلطه و اقتدار خوانین قشقائی و نصف دیگر بطور مساوی در تحت ریاست و تسلط خانواده قوام الملک شیرازی بوده است.[6]

 

فتحعلی شاه بعد از این که بیست و دوسال  از حکومتش می گذشت، جانی خان را در سال  ١٢٣۴ ه ق به لقب جلیل ایلخانى سرافراز نمود .  در دوره قاجار ایلات بختیاری و قشقایی به وسیله دو مقام رسمی ایلخانی و ایل بیگی که از خوانین همان ایلات توسط دولت انتخاب می شد و حکم حکومتی به نام آنان صادر می شد اداره می شد. رابطه دولت با ایل تنها در دست این دو مقام ﺣﮑﻮﻣتی بود و از نمایندگان و کارکنان دولت هیچ فرد دیگری در ایل وجود نداشت.

 

رابطه ایل قشقایی و ایل بیگی آن در این دوره از سلطنت فتحعلی شاه نامعلوم است و نوشته ای تا کنون  منتشر نشده است.

جانی خان  پنج سال پس از دریافت فرمان ایلخانی در سال 1239 ق(1202ش) در گذشت. ایلخان قشقایی دارای پنج پسر بود. پسر اول حاجى حسین قلى خان و پسر دویم جانى خان، محمد على خان و پسر سوم وی مرتضی قلی خان و فرزند چهارمش مصطفی قلی خان و پنجمین پسرش محمد قلی خان می باشد.[7]

محمد علی خان پسر جانی خان که سمت ایل بیگی را داشت، در همان سال ۱۲۳۴خ حکم ایلخانی را دریافت کرد. محمد علی خان سمت ایل خانی را به مدت سی سال در  دوران سلطنت فتح علی شاه، محمدشاه و ناصرالدین  شاه در اختیار داشت. محمد علی خان یکی از مقتدرترین رهبر ایلات در تمام خطه جنوب ایران به شمار می رود که در دوران صدارتش با  والیان فارس که دو تن از آنان فرزندان فتحعلی شاه بودند درگیری های زیادی داشته است.  محمد علی خان بعد از انتخابش به ایلخانی گری، توسط فرمانفرما در سال 1240 ق(1203ش) در اصفهان به حضور فتحعلی شاه معرفی می شود .

ازدواج های محمد علی خان با دختر یکی از سران بختیاری و همچنین دختر شاهزاده فرمانفرما والی فارس به تحکیم موقعیت سیاسی و اجتماعی او کمک کرد و احتمالا به دلیل همین وابستگی و غرابتی که بین وی و والی فارس پدید آمده بود، فرمانفرما حوزه اقتدار ایلخان قشقایی را توسعه داد و بسیاری از طوایف مختلف را تحت نظر تشکیلات ایل قشقایی قرار داد. و در این دوره است که قدرت ایلخان قشقایی به کلیه ایلات در منطقه فارس گسترش می یابد.

محمد على خان ایلخانى از فرط کدخدایى و تن‌آسایى به توقف شیراز پرداخت و امورات ایل گردانى و وصول مال وجهات دیوانى و مهمّات زراعت و فلاحت و گردش در هر ولایت و ناحیت را محوّل به ایل‌بیگى، یعنى مرتضى قلى خان ساخت»[8]

همچنین گفته شده است که :محمد علی خان بیشتر ایام رهبری خود را در شهر تهران و شیراز به طریق اجبار اقامت داشت چون که به صورت گروگان  از طرف دولت نگهداری می شد.

در این دوره مرتضی قلی خان ( ایل بیگی) امور ایلی را بر عهده داشته و در حوادثی که در این مدت اتفاق افتاده وی نقش عمده ای در آن ها ایفا کرده است. مرتضی قلیخان مردی شجاع و لجوج و رشید  و بسیار ماجرا جو بود. در نتیجه غروری که داشته توجه ای به دستورها و فرمان های والی فارس و دیگران نداشته و جان خود را نیز به همین دلیل از دست داده است . مرتضی قلیخان چندین بار با بختیاری ها جنگیده و در خلال این زدو خوردها با ستاره بی بی که از فامیل محترم بختیاری بود ازدواج مینماید. حاصل این ازدواج فرزندی بنام اسدخان بوده است

پس از این آشنایی مختصر با وضعیت سران ایل قشقایی در دربار قاجاریه نگاهی خواهیم داشت به تاریخ طایفه وندا از ایل دره شوری در اتحادیه ایلات قشقایی در طول این دوره.

تعریف ایل- طایفه  و تیره در میان عشایر

-         ایل بزرگ - یا کنفدراسیون ایلی  = یک واحد سیاسی و اجتماعی بود که از اتحادیه ای میان چند ایل و طوایف وابسته به آن ها  تشکیل می شدکه تحت نظر یک حاکم و یا ایلخان اداره میشد. در این گونه اتحادیه ها، ایل های تابعه دارای استقلال و خود گردانی داخلی از جمله: نظم و انظباط ایلی، دریافت مالیات ها، توزیع مراتع و رسیدگی به اختلافات بین مردمی در میان ایل مربوط به خود است.

در روابط با دولت و سایر ایلات و مشارکت در جنگهای بین ایلات هماهنگ با ایلخان می بودند. مانند ایل بزرگ قشقایی در دوره سالهای پیش از ۱۳۰۰-۱۳۳۰ ش  که از اتحاد میان ایل های : دره شوری – کشکولی بزرگ – کشکولی کوچک – فارسیمدان و عمله و ششبلوکی تشکیل شده بود. بعد از درهم شکسته شدن تشکیلات عشایر قشقایی و خروج ایلخان قشقایی (محمد ناصر خان) و برادرانش پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ کنفدراسیون قشقایی از هم پاشیده شد و از آن پس عشایر قشقایی به صورتی بدون ایلخان و کلانتر و خان اداره می شود. معمولا کدخدای هر طایفه یا تیره با سازمان عشایری که مدیریت عشایر را در مناطق مختلف بر عهده دارد امور عشایر را رتق و فتق می کند.

جمعیت عشایر (ایل قشقایی) بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۷ ش بالغ بر۱۷۹۷۷ خانوار که  ۹۶.۳۳۹ نفر جمعیت داشته است که ۴۹.۲۵۹ نفر مرد و ۴۷.۰۸۰  نفر زن بوده است.از این تعداد ۱۰.۱۶۱ خانوار که جمعیتی بالغ بر ۵۴.۸۲۳  نفر بوده است در استان فارس زندگی می کردند.

-        ایل یک واحد سیاسی و اجتماعی است که از اتحاد چند طایفه با حوزه فرهنگی، آداب و رسوم و تاریخ مشترک تشکیل می شود و معمولأ وجود نیا، سرزمین و منافع مشترک، توزیع متعادل مرتع و چراگاه، ایجاد انسجام درونی در مقابل جوامع همسایه و حفظ و بقای قدرت در بین این چند طایفه، زمینه ساز شکل گیری ایل است.   مانند ایل دره شوری – فارسیمدان و ..... سرپرستی ایل به نام کلانتر ایل نامیده می شد. مانند زیاد خان در ایل دره شوری و نادر خان در ایل کشکولی.

-        طایفه: مشخصترین و مهمترین چارچوب اجتماعی عشایر، طایفه است که شامل جماعتی است که غالباً  گروهی از آنان با هم خویـشاوندی دور و نزدیـک دارنـد و در چند یا چندین نسل پیش به طور نسبی یا سببی به مبنای مشترکی میرسند. ولی بنا به سیاست های ایلی کلانتران ایل معمولا برخی از افراد از طوایف و یا تیره های دیگر را نیز به حوزه جغرافیایی یک طایفه اضافه می کند. فرد عشایری در بیان وابستگی و تعلقش، غالباً از طایفه خـود نـام میبرد. طایفه از تیره های مختلف تشکیل می شود. مانند طایفه وندا که از تیره های : عشیرلو – یار امیری – پولادلو – میش مستیار (بسیار) و چراغ لو و .....  سرپرستی طایفه را یکی از خان های وابسته به کلانتر ایل بر عهده داشت. مانند حسن خان که خان طایفه وندا و چند طایفه دیگر در ایل دره شوری  را سر پرستی می کرد.

-        تیره - اساس تیره مبتنی بر پیوندهای خویشاوندی واقعی و اصل و نسبی از خط صلبی (پدری) است که همبستگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و دفاع از منافع افراد عضو را به عهده دارد. تیره نیز گروهی پدرتبار در ساختار اجتماعی ایلات و عشایر است که از چندین دودمان تشکیل شده است. افراد یک تیره به نام بانی آن که بین 5 تا 8 پشت پیش می‌زیسته، نامیده می‌شوند.

معنی واژه - وندا در لغت نامه دهخدا چنین آورده شده است:  به لغت ژند و پاژند، خواهش و خواسته . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). و در کتاب اوستا به معنای  ستایش کننده -  نیایش کننده ذکر شده است.

طایفه وندا – در دوقرن گذشته: یکی از طوایف ترک در میان ایل هایی: دره شوری – کشکولی بزرگ و ایل عمله در کنفدراسیون (اتحادیه ایل بزرگ ) قشقایی بوده است. به علاوه طایفه ای به همین نام نیز در ایل رستم در میان ایلات لر در ممسنی وجود داشته است.

در مورد موجودیت طایفه وندا  دو نوشته ی مستند در دسترس می باشد:

1.     موجودیت طایفه وندا در دوران صفویه در ایران

صفویان در ابتدای کار هیچ‌گونه پیوند سببی و نسبی با شاکله‌ی ایلی و عشیره‌ای نداشتند، در جهت دوام و قوام سلسله‌شاهی خود ضمن این‌که از مساعی و یاوری ایلات مختلف بهره‌های بسیار نصیب برد، در مقابل جهت پیش‌گیری از هرگونه سرکشی و نافرمانی ایلات،  که حاکمیت آنان را آماج تهدید و بلا قرار ندهند، به تدریج دست به جابه‌جایی وسیعی در پیکره‌ی ایلات در سرزمین‌های گوناگون کشور زدند.

دکتر ناصر اشرافی نویسنده کتاب : نقش لرهای فارس نشین در حکومت زندیه و نقش ایل خان ممسنی و کهگیلویه در حکومت صفویه؛   جدولی بر اساس متن نامه شاه طهماسب اول به شیخ الاسلام شولستانات و متن کتاب ریاض الفردوس خانی( که این کتاب ریاض الفردوس خانی توسط محمدمیرک حسینی، قرن یازده قمری نگاشته شده است.) و سایر متون صفوی، تهیه کرده است که در آن جدولی  نشان داده می شود که:.

-        ۳۰ طایفه در ایلات ممسنی وجود داشته اند و از این ۳۰ طایفه – طوایف وندا و احمد و محمود از طایفه رستم وارد ایلات قشقایی شده اند. و اضافه می کند که: ذکر نام این طوایف در دوره صفوی و مقایسه فعلی آنها با طوایف ممسنی موجود، ثابت می کند که بسیاری از طوایف عهد صفوی هنوز با همان نام موجودیت دارند؛ ولی امکان دارد بعضی طوایف مهاجرت کرده و به جغرافیایی دیگری رفته باشند و یا بعضی طوایف، کوچکتر و ساختار ایلی آنها فرو ریخته باشد. طوایفی چون:زیلایی، نویی، رئیسی، خواجه، محمدصالحی، وندا، قایدی( و یا  بعضی طوایف چون ) بویراحمد، دشمن زیاری، چرام، رستم، بکش، جاوید گسترده شده باشند.

طایفه وندا و طایفه محمدصالحی - از تیره های طایفه رستم - درعهد پادشاهی فتحلیشاه –در مناطق  ماهورمیلاتی(میشون،بیدکرز،مهلاتون،باباکلان)،خشت،اردکان،-ممسنی(روستای-صالحی،بردنگان،مال محمود،قلعه کهنه)زندگی می کردند و طایفه – وندا - از تیره های ایل رستم در ممسنی بود و در این دوره لرزبان و بومی محل بودند. بعدا توسط فتحعلیشاه در اختیار جانی خان قشقایی قرار داده شده اند. به همین سبب این مناطق از حوزه اقتدار خوانین ممسنی خارج شده و در اختیار خان های قشقایی قرار می گیرد. [9]

2.       در کتاب (فارسنامه ناصری، جلد دوم ،ص 1560) نوشته شده که طوایف عهد قاجار :  در ایل های،  رستم ،بکش، جاوید ، محمد صالحی ،عباسی، فهلیانی، احمدو محمید، خسرو شرینی ، کمهر و کا کان ، کامفیروزی، رییسی،خواجه، وندا ، صالحونی ، طوایف ممسنی مسقر در بالاده کازرون ، مستقر در دشت شاپور ، بودند. - (فارسنامه ناصری، جلد دوم ،ص 1560)و( ایران وقضیه ایرانیان ، جلد دوم ، ص 251) و (سفرنامه ممسنی ،ص 61)

 

3.     علی اصغر صیادلک در کتاب قوم زند لک در ایل قشقایی* ص۱۹نوشته است

 

-        " - تیره های لر شامل : گشتاسب، فیلی ، جاویدی، جامه بزرگی ، وندا " می باشد.

 

4.     مظفر قهرمانی ابیوردی (نویسنده کتاب از باورد خراسان تا ابیورد فارس)- فرزند میرزا نصرالله خان قهرمانی ابیوردی ملقب به معین دفتر..منشی دفتر ضرغام الدوله قشقایی ( مرگ ضرغام الدوله ،در سال 1323 قمری    ( 1283 شمسی) بود و پس از فوت ضرغام الدوله. میرزا نصرالله خان منشی برادر کوچک تر او اسماعیل خان معروف به صولت الدوله قشقایی شد.

 وی در این کتاب. می نویسد:«جانی خان ایلخانی قشقایی [10] با داشتن فرزندان لایق و قابل با کمال قدرت بکلیه ایلات فارس تسلط می یابد، املاک و علاقجات خود را توسعه میدهد، بعضی از ایلات فارس از ممسنی و بویراحمدی و اینانلو و خمسه و کوهمره و محمد صالح و وندا [11] را ضمیمه ایل قشقائی نموده و طایفه چهارده چریک که یکی از ایلات مهم فارس و اغلب با ایل قشقائی مخالفت مینمودند مطیع و منقاد نموده اکثر طوایف آنها را بین ایلات قشقائی تقسیم و جزو جمع مالیات قشقائی نموده. مرحوم جانی خان و فرزندان و نواده او علاوه بر اینکه مدتی بکلیه ایلات فارس حکومت داشته اند اغلب حکومت های جزء فارس از جمله بهبهان، کازرون، دشتی، اردکان، آباده، قنقری و بوانات و ممسنی بعهده فامیل جانی خان بوده است ضابطی بلوک سرحد چهاردانگه و سرحد شش ناحیه و کامفیروز که اغلب املاک اربابی خوانین میشود در محدوده حکومت آنان قرار میگیرد. هم چنین ضابطی بلوک خنج و قیر و کارزین و میمند و صمیکان و بلوک خفر اغلب جزو جمع مالیاتی خوانین می گردد. »[12]

همزمان با این نقل و انتقال و بعدا نیز با انتقال مالکیت زمین های این ناحیه به خان های کشکولی در فارس این گروه با ترک زبانان قشقایی ادغام، همراه و هم کوچ شدند و درطول زمان گویش آنان نیز ترکی شده است. به ترتیبی که میتوان در میان تیره های تشکیل دهنده طایفه وندا: مردمانی از طایفه های ترک مانند- عشیرلو در ایل دره شوری – میش بسیار(میش مسیار) در ایل دره شوری – پولادلو و یارامیرلو از طوایف ترکان هستند که تحت ساماندهی تشکیلاتی ایل به طایفه وندا منتقل شده اند. -  تا یکی دو نسل پیش برخی از خانوارهای این گروه به نام «لر وندا» یا ونداهای لر تبار معروف بودند.

این دگرگونی در ایلات در دوره فتحلی شاه قاجار برای تضعیف ایلات لر و تقویت ایلات ترک در فارس صورت گرفت و بخشی از سیاست حکومت بود.

به این ترتیب طایفه وندا که  از دوران صفوی بخشی از ایل رستم ممسنی بود در زمان جانی خان قشقایی در سالهای قبل از ۱۱۹۷ شمسی یعنی  بیش از دویست سال پیش از حکومت منطقه ای ممسنی که تحت نظر ایلخانان لر بود جدا شده و خانواده های عشایری این طایفه لر بین ایلات دره شوری- کشکولی بزرگ و عمله در کنفدراسیون ایل بزرگ قشقایی تقسیم می شود.و در طول زمان اعضای لر زبان هم گویش آن ها به ترکی تبدیل می شود.

اما این داستان به همین جا خاتمه پیدا نمی کند. در زمان حکومت فرهاد میرزا در فارس یک بار دیگر ساختار ایلات در فارس در معرض تغییر تحول قرار گرفت. فرهادمیرزا معتمدالدوله (۱۲۳۳–۱۳۰۵ ه‍.ق) از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار بود. فرهاد میرزای قاجار، ملقب به معتمدالدوله، فرزند پانزدهم عباس میرزا، فرزند فتحعلی‌شاه قاجار است ، او عموی ناصرالدین شاه قاجار، والی فارس و بنادر جنوب ایران، حاکم خوزستان، لرستان و کردستان بود. اردکان فارس تیول فرهاد میرزا بود. ناصرالدین شاه در سال ۱۲۹۰ ه. ق، حکومت فارس را به وی واگذار کرد. اقدامات مهم فرهاد میرزا در فارس ایمن کردن راه‌ها از دزد و راهزن بود، اما به نوشته حاجی سیاح، روشی که به کار بست اصلاً مناسب و درست نبود زیرا «به محض اینکه تهمت دزدی به کسی زده می‌شده‌است و قبل از اثبات جرم، تمام دارایی متهم ضبط و سر و دست او بریده می‌شد. رویهرفته وی مردی ظالم و سفاک و کینه جو بود که مردم فارس از ظلم وی به ستوه آمده بودند و بر علیه او قیام کردند. او در کار حکومت‌داری‌ نیز مدعی‌ بود که‌ قتل‌ عناصر طاغی‌ و گردنکش‌ به‌ دست‌ او، با حجت‌ شرعی‌ (تنفیذ فقها) انجام‌ گرفته‌ است. از او چنین نقل شده است که:

-        «برای‌ آدمهایی‌ که‌ کشته‌ام‌ در آن‌ دنیا از خداوند حق‌ می‌خواهم‌ و خدا باید به‌ من‌ اجر و مزد بدهد. [چه] اولا‌ً به‌ فتوای‌ علما بود، ثانیا برای‌ حفظ‌ نفوس‌ و دفع‌ شر‌ آنها از عفت‌ و عصمت، جان‌ و مال‌ مسلمین»

-         

طایفه وندا تنها طایفه ای نیست که از منطقه ممسنی به میان ایلات قشقایی کوچانده شده است بلکه: -کهواد:ساکن درطایفه عمله قشقایی، کشکولی بزرگ،کشکولی کوچک،بویراحمد علیا،کهگیلویه.

Ø     صالحونی:کشکولی بزرگ،بعضی روستاهای بکش.

Ø     کجر(قجر) :کشکولی بزرگ،شهر نور اباد.

Ø     ایلونی:کشکولی بزرگ. مال احمدی:عمله قشقایی

Ø     سارویی:عمله قشقایی، فراشبند، احمد و محمید:کشکولی بزرگ،اردکان ،ماهور.

Ø     _ طایفه محمد صالحی ، وندا ، احمد ومحمید ، گشتاسب ،کرشابی ، و سایر لرها از پایان صفوی تا عهد فتحعلیشاه حاکمان ماهور بودند و ماهور را  در دوره فتحعلیشاه به قشقاییان واگذار شده است.

 

سید پژمان حسینی نویسنده و پژوهشگر تاریخ در مورد از دست رفتن زبان لری در طایفه محمدصالح (که قبلا اشاره کردیم در زمان فتحعلی شاه به سران قشقایی واگذار شده بود) می نویسد:

-       «ورود قشقایی به منطقه ممسنی با جنگ های خونینی همراه گردید و باعث شد بسیاری از مناطق ممسنی را تحت تسلط خود دربیاورند. در جنوب ممسنی کشکولی ها بعد از ورود به منطقه ماهور جنگ های خونینی با طایفه بکش انجام دادند و اگر مقاومت طایفه بکش نبود کل آن منطقه الان در سیطره کشکولی ها بود. جنگ های طایفه بکش با کشکولی ها سبب شد تا آنها از منطقه بکش خارج شوند و تقریبا در سرزمین فعلی خود اسکان یابند. در منطقه کمهره و کاکان قاسم خان کشکولی توانست با خرید بعضی املاک و همچنین جنگ های خونین با طایفه رستم آنجا را تصاحب کند. در ماهور میلاتون طایفه محمدصالح رستم که به وسیله خانعلی خان از منطقه دهنو و کوپن بیرون رانده شده بودند، برای آنکه خاستگاه زمستانی را در مقابل طایفه کشکولی از دست ندهند، تابعیت کشکولی را پذیرفتند و زبان ترکی را جایگزین زبان لری خود کردند. تقریبا اکثر مردم بابامنیر و باباکلان و میشان و سایر مناطق ماهور از طایفه محمدصالح می باشند که اکنون به زبان ترکی صحبت می کنند.»

-       سیاست حکومت تا پایان حکومت قاجار مبنی بر محو و تضعیف لرهای فارس نشین بود، و بیشتر به طایفه ترک تبار قشقایی قدرت دادند بسیاری از مرغوب ترین و بهترین زمینهای ایل ممسنی در سر حدادات سرحدی نظیر کمهر ، کاکان ، اردکان ، دشت ارژن ، بیضا و گرمسیر نظیر اطراف کازرون ، بخش ماهور ، حومه گچساران و ... در دوره قاجاریه به اسماء مختلف به تصاحب قشقایی ها در آمده است[13] .

به این ترتیب  علاوه بر این که فتحعلی شاه قاجار بخشی از عشایر لر زبان از جمله طایفه محمد صالح و سر زمین طایفه وندا که در دست عشایر لرزبان منطقه و بخشی از ایل رستم در ممسنی بودند از سرپرستی خان های لر خارج و در اختیار خان های قشقایی قرار داد. بعد از فتحعلی شاه در دوران ناصرالدین شاه نیز بخش هایی از سرزمین ممسنی که در اختیار لر ها بود توسط خان های قشقایی به ویژه خان های کشکولی خریداری شد. تصرف این زمین ها سبب جابه جایی عشایر ترک زبان به سرزمین ممسنی و تا دامنه های خلیج فارس نزدیک بندر گناوه از جمله میشان و بابا کلان و منطقه چم شیر و منطقه نفت خیز گچساران در اختیار قشقایی ها قرار گیرد. به سبب گسترش سرزمین های مرتع دار ترکان زیادی از طوایف مختلف قشقایی وارد این طایفه وندا شده بودند و به طبع با ادامه وضعیت و کثرت ترکان زبان این طایفه ترکی قشقایی شد. و بخشی از آنان نیز همراه خوانین کشکولی به میشان و دشت میرزا و بابا منیر  و ...... اعزام شدند و در طول زمان ونداهای لر زبان در میان ساکین ترک زبان قشقایی مستحیل شد.

به دلیل نشیمن ترکان در این دیار در سال ۱۳۰۹ ش که  شرکت نفت در گچساران شروع به فعالیت کرد، قرار دادی با خان های قشقایی از جمله با کشکولی ها منعقد کرد و  هنگامی که رضا شاه در سال ۱۳۱۳ قرار داد اولیه دارسی را ملغی کرد.  پس از عقد قرار داد جدید که رابطه رضا شاه و صولت الدوله ایلخان قشقایی تیره شده بود. شرکت نفت با صلاحدید دولت قرار داد منطقه ای خود را با ملک منصور خان باشتی که مقیم باشت بود منعقد کرد و دست قشقایی ها از شرکت نفت بریده شد. در همین دوره طایفه وندا در دامنه های گرنگان و در کناره رود زهره در چم شیر قشلاق داشتند و تا سالهای ۱۳۴۴ که اصلاحات ارضی شروع به دادن اسناد مالکیت کرد هنوز گروهی از طایفه وندا در این دیار کشت و زرع داشتند که اینک بسیاری از فرزندان آنان در شرکت نفت گچساران و آقاجاری شاغل هستند.

 بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵وندا، روستایی از توابع بخش ماهورمیلانی شهرستان ممسنی در استان فارس ایران است. مردم این روستا از طایفه لرتبار وندا هستند‌.

این روستا در دهستان میشان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده‌است.

 

 

نویسنده این یادداشت ها از ترکان طایفه وندا  از ایل دره شوری ،متولد گچساران در حوزه جغرافیایی همین طایفه هستم.



[1] به نقل از مظفر قهرمانی همان ص 167

[2] Lois Beck – p-47

[3] برای اطلاعات بیشتر به کتاب رستم التواریخ محمد هاشم آصف رستم الحکما مراجعه شود

[4]  خاوری شیرازی، فضل الله بن عبد النبی - تاریخ ذوالقرنین -  محقق:افشارفر، ناصر - ناشر:سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - محل نشر:تهران - سال نشر:١٣٨٠ ص 888

[5] فسایی - فارسنامه ناصری ص 719  

[6] مظفر قهرمانی ابیوردی – کتاب از ابیورد یا ابوالورد فارس – چاپ الکترونیکی فصل هشتم –ص ۱۶۷-۱۶۹

[7] فسایی - فارسنامه ناصری فارسنامه ص 1100

[8] خاوری شیرازی، فضل الله بن عبد النبی - تاریخ ذوالقرنین -  محقق:افشارفر، ناصر -ناشر:سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - محل نشر:تهران - سال نشر:١٣٨٠-ص 888 تا 893

[9] دکتر ناصر اشرافی - بررسی فرهنگ و تاریخ لرهای ممسنی و کهگیلویه - وحدت بخش – قم  

[10] جانی خان : قشقایی در سال 1234ق برابر با سال ۱۱۹۷ خورشیدی ایلخان قشقایی بود.

[11]  تجزیه  این ایلات را می توان در سر شماری های سالهای 60 و 70 مشاهده کرد.طایفه وندا در هر سه ایل عمله  - کشکولی و دره شوری حضور دارد. م

[12] مظفر قهرمانی ص  169        

[13] میرزا فتاح خان گرمرودی، سفرنامه ممسنی، ص 144

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد